امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
اولین بار دکتر بهم گفت، وقتی شنیدم انگار آوار سرم فرو ریخت، یادمه با پای خودم رفتم داخل مطب بدون هیچ مشکلی ولی وقتی دکتر بهم گفت شوهر خواهرم و یکی از دوستام دونفری بلندم کردن و بردنم خونه، وقتی رسیدم خونه همه خبر داشتن، یه جوری نشسته بودن که انگار اومدن مراسم فاتحه، هرچی گریه میکردم بغضم تموم نمیشد، از خونه زدم بیرون لنگ لنگان رفتم توی کوچه میخاستم برم و فرار کنم، مامانم اومد دنبالم توی کوچه بغلم کرد و باهم گریه کردیم، اون میگفت خونمونو میفروشم میبرمت خارج نمیذارم اینجا بمونی، یادمه توی تاریکی روی زمین خاکی نشسته بودیمو زار زار گریه میکردم، صحنه هاش که توی ذهنم میگذره اشکم در میاد دوباره، خلاصه دوباره بردنم خونه و دراز کشدم و به گریه کردنم ادامه دادم تا توی گریه ها خابم برد.حس میکردم همه چی برام تموم شده و فقط میخام بمیرم
 تشکر شده توسط : mahdie , محبوب64 , reihane , FBF , afsaneh , paeazan , سمیرا , Ermia , اميدوار , کارون , cloner , BABA
  


پیام های داخل این موضوع
RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - توسط behzad mkh - 2014/03/17, 04:27 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان