[sooorooosh]

سلام. جای اونهایی که نبودن به اندازه یک خرمن گل سبز بود.یکی از بهترین سفرهای زندگیم بود. اصلا کاری به همدان و اینا ندارم. فقط دلم میخواد با هم تو یک اتوبوس باشیم و بریم.
از حمید یه دنیا ممنونم. شاهد من که با پالسی که میشد چه جوری دنبال تنظیم کارهای این سفر بود. و چه قدر بهش فشار اومد. از همتون به خاطر وجود نازنینتون ممنونم.
در آخر عذر خواهی منه کوچکتر رو به خاطر جیغ و داد هام قبول کنید. هر چی بود مزاح بود و البته اقتضای سنم
ولی امروز هیچ کدومتون نبودید ببینید.
نا مردها ریختن تو خونه
گرفتنم. برندم کهریزک
بعدش بوق. بازم بوق. بوووووووق
بوووووووووووووووق
و در نهایت بوق