2012/05/24, 02:32 PM
این نوشته اخیر علیرضا منو یاد کتاب سووشون سمین دانشور انداخت نمی دونم چرا شاید به خاطر شرح محیط اطراف به زیبایی همونجا که زری به وصف مهمونیهایی که شرکت می کرد و کارایی که می کرد، آدمهایی که می دیدو کاراشون و خلاصه همه و همه رو طوری توضیح می داد که خوشم می اومد. فوق العاده است پسر
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش