2012/05/23, 10:49 PM
دوستای عزیز سلام
ما الان از جنگل برگشتیم
چه داستان های خفنییییییییییییییییییییییی
حمله 20 تا سگ
مهمونی رفتن برای جنگل نشین ها
دیدین یکی غم انگیز ترین صحنه های زندگیم ... البته صحنه ای که هر روز تکرار میشه
تنهایی رفتم کافههههههههههههههههههههههه
زندگی توی ابرا
و ....
خلاصه کلی خاطره قشنگ که ایشالا سر وقت بجه ها براتون تعریف میکنن
البته خودمم اگه وقت کنم دوست دارم بنویسم
فعلا علیرضا و فربود و حسین هم خوابیدن ... یعنی از راه که رسیدیم دیگه حال نداشتن لپتاپ باز کنن و خوابیدن ... ولی من خوابم نبرد ... فردا هم صبح ساعت 4 باید بیدار شیم و راه بیافیم به سمت دامفان ...
راستی علت اینکه تشکر ها رو نزدم به خاطر نداشتن اینترته خوبه ... اینترنت درست حسابی دستم برسه از تک تکتون تشکر خواهم کرد
از همه تشکر میکنم بابت اییییییییییییییییییین همه انرژی دوست داشتنی که به خاطرش حاظرم 10000 کیلومتر دیگه رکاب بزنم
تا بعد
ما الان از جنگل برگشتیم
چه داستان های خفنییییییییییییییییییییییی
حمله 20 تا سگ
مهمونی رفتن برای جنگل نشین ها
دیدین یکی غم انگیز ترین صحنه های زندگیم ... البته صحنه ای که هر روز تکرار میشه
تنهایی رفتم کافههههههههههههههههههههههه
زندگی توی ابرا
و ....
خلاصه کلی خاطره قشنگ که ایشالا سر وقت بجه ها براتون تعریف میکنن
البته خودمم اگه وقت کنم دوست دارم بنویسم
فعلا علیرضا و فربود و حسین هم خوابیدن ... یعنی از راه که رسیدیم دیگه حال نداشتن لپتاپ باز کنن و خوابیدن ... ولی من خوابم نبرد ... فردا هم صبح ساعت 4 باید بیدار شیم و راه بیافیم به سمت دامفان ...
راستی علت اینکه تشکر ها رو نزدم به خاطر نداشتن اینترته خوبه ... اینترنت درست حسابی دستم برسه از تک تکتون تشکر خواهم کرد
از همه تشکر میکنم بابت اییییییییییییییییییین همه انرژی دوست داشتنی که به خاطرش حاظرم 10000 کیلومتر دیگه رکاب بزنم
تا بعد
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2