2012/05/13, 02:49 PM
چند وقت پيش يك كتاب خوندم به اسم كاروان اميد كه در مورد يك پسرى بود كه به بيمارى سرطان مبتلا بود و بخاطر بيماريش يكى از پاهاش رو از دست داد ولى بجاى نااميد شدن شروع كرد به ورزش كردن و آماده كردن خودش براى دويدن يك مصافت طولانى با يك پاى مصنوعى و مقصودش از اين كار جمع آورى پول و توجه مردم بسوى بيماران سرطانى بود كه درنهايت خيلى بيشتر از اون چيزى كه توقع داشت چه مادى و چه معنوى نصيبش شد حالا كه من دوستان رو ميبينم كه اين كار قشنگ رو شروع كردند در ضمن اينكه خيلى خوشحال شدم خيلى هم افتخار كردم به اينكه منهم يكى از همين آدمها هستم ، هرچند كه هيچ كارى در اين مورد انجام ندادم ، درنهايت اميدوارم كه مسؤولين با اين كار دوستان متوجه كاستى ها و كم كاريهاشون در مقابل بيماران خاص بشوند ، تيم اين دوستان هم براى ما كاروان اميده، فقط اميدوارم كه زحمات دوستان نتيجه بهينه داشته باشه
هيچگاه اميد كسى را نا اميد مكن شايد اين تنها دارايى او باشد