•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14(current)
  • 15
  • 16
  • ...
  • 23
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات : 4.3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مشاوره
منم مشکل جسمانی گاهی دارم گاهی ندارم
من خودم 20 سالمه ولی 3 سال و چند ماهی هست که مبتلا هستمconfusedconfusedconfused
ام اس من خیلی پیشرونده بود حتی من یه هفته ای هم رو ویلچر بودمSadSadSad
خب الان هیچ مشکلی ندارم هیچ اعتقادی به عوارض داروم ندارم چون
میدونم اگه حاله روحیم خوب باشه مشکل جسمی ندارمfighting0030.giffighting0030.giffighting0030.giffighting0030.gif
ولی اگه ناامید باشم عوارض دارو دارم ، فشار چشم دارم ،ناتوانی جسمی و.........angry3angry3angry3angry3
اول مصرف دارو عوارض خیلی مشهود هستند ولی اگه خیلی اهمیت ندی بدون اینکه بفهمی ازبین میرنagreement2agreement2agreement2agreement2
دنیا از من که گذشت ولی بعد من مهربون تر باش
 تشکر شده توسط : movahedi , khatereh. , SSA , omid , paeeze
بدبختانه این مریضی فقط یه درد نداره ..... قدرت بدنی منم خیلی کم شده برای هر کار کوچیکی مثل باز کردن در بطری باید کمک بگیرم .... تقریبا کسی هم نمیدونه من چمه فقط یه دست به من میخندن که چرا اینقدر بیعرضه ای
 تشکر شده توسط : SSA , movahedi
یکی از اقوام حدود 10 ماه است که ام اس گرفته. خوشبختانه حالش خوبه. گویا تعداد پلاک های ایشون زیاد بوده و الان ربیف می زنه. تمام علائم بر طرف شده.
اما اما روحیه داغون و از زدن آمپول به شدت رنج می بره. اینقدر غصه می خوره که کلی وزن کم کرده.
این اقوام هم که هیچی از ام اس نمی دونن مرتب دلسوزی میکنن من می ترسم با این دلسوزیا بیجا و بزرگ کردن بیماری آخر کار دست این بنده خدا بدن.
یکی میگه این تا چند سال دیگه باید خونه زندگیشو ول کنه بیاد پیشه مامانش. مامانش باید نگهش داره و.... این قبیل چیزا که خودتون بهتر می دونید.
من هم که بیماریمو از همه پنهان کردم . بعضی اوقات سعی می کنم یه توضیحاتی بدم اما می ترسم لو برم نمی تونم چیزی بگم.
این بنده خدا به کمک احتیاج داره. بهترین راه حل اینه که با سایت آشناش کنم اما نمی دونم چه جوری بی اینکه لو برم این کار رو بکنم.
می ترسم این دلسوزی های بیجا کار دستش بده و از بچه و خونه زندگیش بیوفته. با این روحیه داغون احتمال پیشرفت بیماریش بالا میره.
شما فکر می کنید چه جوری میشه کمک کرد؟
با درد بساز چون دواي تو منم، در كس منگر كه آشناي تو منم
 تشکر شده توسط : movahedi , maryamgoli
[quote='MFhealth' pid='299396' dateline='1365278903']
سلام
بهترین کاری که میتونی براش بکنی اینه که برای پذیرش شرایطش کمکش کنی. باید زودتر از دوره ی انکار بیماری عبور کنه و افکار تقصیر یابی و علت یابی را کنار بگذاره.
بعدش میتونه با یک دید منطقی و عاقلانه به خودش و شرایطش نگاه کنه. با همدردانش آشناش کن.

گذر تک تک این ثانیه ها
سپری گشتن عمر
به قدیمی شدن دوستیت می ارزد...
 تشکر شده توسط : movahedi , maryamgoli
(2013/04/06, 11:38 PM)MFhealth نوشته است: یکی از اقوام حدود 10 ماه است که ام اس گرفته. خوشبختانه حالش خوبه. گویا تعداد پلاک های ایشون زیاد بوده و الان ربیف می زنه. تمام علائم بر طرف شده.
اما اما روحیه داغون و از زدن آمپول به شدت رنج می بره. اینقدر غصه می خوره که کلی وزن کم کرده.
این اقوام هم که هیچی از ام اس نمی دونن مرتب دلسوزی میکنن من می ترسم با این دلسوزیا بیجا و بزرگ کردن بیماری آخر کار دست این بنده خدا بدن.
یکی میگه این تا چند سال دیگه باید خونه زندگیشو ول کنه بیاد پیشه مامانش. مامانش باید نگهش داره و.... این قبیل چیزا که خودتون بهتر می دونید.
من هم که بیماریمو از همه پنهان کردم . بعضی اوقات سعی می کنم یه توضیحاتی بدم اما می ترسم لو برم نمی تونم چیزی بگم.
این بنده خدا به کمک احتیاج داره. بهترین راه حل اینه که با سایت آشناش کنم اما نمی دونم چه جوری بی اینکه لو برم این کار رو بکنم.
می ترسم این دلسوزی های بیجا کار دستش بده و از بچه و خونه زندگیش بیوفته. با این روحیه داغون احتمال پیشرفت بیماریش بالا میره.
شما فکر می کنید چه جوری میشه کمک کرد؟

من فکر می کنم این فامیل شما واقعا باید خیلی زود با اینجا آشنا بشه تا بتونه به این باور برسه که مشکلش چندان هم مشکل عجیب و غریبی نیست که زندگیش رو تغییر اساسی بده . میتونی بهش بگی یکی از دوستام ام اس داره و از مدل روحیه اش و این که بیماریش رو پذیرفته و به راحتی و خوبی زندگی میکنه حرف بزنی و همینطور از سایت . اگه بخوای میتونی من رو بهش معرفی کنی . در این صورت فکر نمی کنم برا خودت مشکلی پیش بیاد . من باهاش صحبت میکنم و میارمش به سایت

Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : MFhealth , شيدا رها , maryamgoli
سلام نغمه جان ممنون که وقتت رو برای ما میزاری
با توجه به اینکه افسردگی امروزه خیلی شایع شده و اکثریت باهاش درگیر هستن من پیشنهادم اینه که شما راهکارهای جلوگیری از افسردگی و راههای معالجه افسردگی رو به ما بگین که مصرف دارو هست یا راههای دیگه داره که همه از مطالبش استفاده کنن و اینکه آیا میشه اطرافیان کسی که افسردگی داره به بهبودش کمک کنن یا نه؟ اگه میشه اینکارو کرد چجوری؟
 تشکر شده توسط : maryamgoli
(2013/04/06, 08:28 PM)khatereh. نوشته است: بدبختانه این مریضی فقط یه درد نداره ..... قدرت بدنی منم خیلی کم شده برای هر کار کوچیکی مثل باز کردن در بطری باید کمک بگیرم .... تقریبا کسی هم نمیدونه من چمه فقط یه دست به من میخندن که چرا اینقدر بیعرضه ای

منم همینطور شدم.
هیچکس هم باورم نمیکنه، چون قبلا خیلی قلدر بودم.
فعلا هم چند روزه که سردرد شدیدی دارم.
هرچی فکر میکنم چرا، فقط به این نتیجه میرسم که از وقتی آمانتادین رو شروع کردم اینطور شدم.
من بارها داروهامو بخاطر عوارضشون سرخود قطع کردم اما به اصرار دکتر دوباره با دوز پایین شروع کردم.
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
 تشکر شده توسط : paeazan , movahedi
(2013/04/06, 01:26 PM)SSA نوشته است: منم مشکلاتم بیشتر از قبله.
همشم بخاطر مصرف آزارمه.
توی عوارضش هم نوشته آماده کردن بدن برای سرطان!
گمانم آخرش از توی چاله ام اس بیام بیرون و برم توی چاه سرطان!

دوست خوبم من هم آزارام می خوردم سه سالی می شه. ولی توی عوارضش اسمی از سرطان ندیدم نگران نباشBlush Blush Wink Wink
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
 تشکر شده توسط : movahedi , SSA
[color=#0000CD][b]icon_questionicon_questionنه مشکلات جسمی من همه ازبیماریم نیست مشکلات دیگری هم هستش به مشکلات بیماری اضافه میشه
 تشکر شده توسط : SSA
نه بابا کمتر حرص بخور تا مریض نشی همه را نذار
گردن ام اس بیچاره
نه بابا کمتر حرص بخور تا مریض نشی
همه را ننداز گردن ام اس بیچاره
اسم زیبای اباالفضل
نمک زندگیمونه
 تشکر شده توسط : movahedi
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14(current)
  • 15
  • 16
  • ...
  • 23
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست