•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53(current)
  • 54
  • 55
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
اینجا نقد فیلمه یا نقد بحث ازدواج؟confusedconfusedconfusedconfusedconfused
 تشکر شده توسط : leila

بحث ازدواج و نقد فیلمیکه به همه ماها مربوطه چون برای آینده و همه چیز ما هست و ما باید بفهمونیم که ما ام اس داریم علیل و ذلیل نیستیم ما هم ادمیم دل داریم

میدونین تو این سه سالیکه بیماریم رو از همه قایم کردم و پا به پای همه رفتم اومدم بقول بچه ها ظرف شستم این کارو کردم اون کارو کردم برا اینکه اگه یه روزی بمیرم و بعدا بگن اا فلانی هم ام اس داشت بدونن با تمام این حرفها و سخنها من بودم و دلم من بودم و خدا من بودم و خانوادم من بودم و مادرم من بودم و پدرم من بودم و ام اس

بدون هیچ آینده ای درسته هیچ مشکلی ندارم ولی بخاطر اینکه اینجا کسی فرهنگ نداره باید محکوم بشم به تنهایی گرچه خودم بیشتر ترجیحش میدم که با تنهایی در ارامش باشم تا اینکه ازدواج کنم شاید دردسرهایی داشته باشه و استرسهایی فقط و فقط بخاطر اینکه بگم روزی اینطور بود و تمام گذشته ام رو یادم بیارم که کورتون گرفتم که بیمارستان بودم که رفتم ام ار ای که امپول میزدم و ...

ولی وقتی خودم باشم و خودم به چیزهای دیگه میتونم فکر کنم من نمیگم ازدواج بده خیلیها ازدواج کردن موفق بودن و شوهرشون یا زنشون خیلی هم دوسشون دارن
من در کل دارم میگم

که بارها بارها توی این سه سال اسم این ام اس رو چطور گفتن چطور ازش میترسن خودم رو با خیلیا مقایسه کردم میبینم من چقد فرق دارم من از امپول نمیترسم به خودم میزنم و .... ولی خیلیا غش میکنن از ترس خیلیا بگی ام اس هم گرفتی ولی هیچی نیست ولی زود خودشون رو میبازن ولی ...

من با بقیه خیلی فرق دارم این شعاریکه تا حالا منو زنده نگه داشته laughing3
 تشکر شده توسط : TootFarangi
من تو انجمن چند نفری رو دیدم که مثل مجسمه بودن و کلن بهت زده برای بیماریشون یکی رو هم دیدم که با اینکه پسر بود ولی از این پسر های لوس یکی یک دونه بود که مامانش با خودش زار زار گریه می کردن laughing3 خیلی صحنه حال به هم زنی بود !
من با خودم فکر می کنم من واقعا چقدر صبورم ؟ confused2
من یک زمانی عضو اکتیو هلال احمر بودم و کلی واسه خودم برو بیا داشتم . کارت فعال و .. داشتم که از اینایی می خواستم بشم که می شینن تو چادر ها دم عید به مسافرها نقشه راه میدن laughing3laughing3laughing3laughing3
منتها به من گفتن باید بری دوره تکمیلی را هم ببینی ، رفتم پرس و جو کردم دیدم تو دوره تکمیلی آمپول زدن رو یا می دن و بخیه زدن و ... حالم بد شد کلن دست و پام سست شد confused اصلا نتونستم طاقت بیارم حالا دارم یک شب در میون به خودم آمپیول می زنم چند وقت پیش هم رفتم سر یکی داشت از این آمپول های خفن میزد وایسادم کمک دادم .
حالا تصمیم کبری گرفتم برم دوره تکمیلی رو هم ببینم تو هلال احمر smiling
ازدواج برای کسانی خوبه که اگر زندگی مشترک داشته باشن مانع از پیشرفت شون نشه ! من دق می کنم اگر یکی بیاد با من ازدواج کنه بعد بگه کامپیوتر روزی 5 ساعت فقط laughing3laughing3laughing3laughing3
البته قسمت یه چیزیه که وقتی جلو میری و بررسی می کنی می بینی واقعا چشم و گوشت بسته شده ...
منتها من یک عقیده ای دارم توی زندگی اونم اینه که : "کار آن است که خدا بسازد " نه بنده ی خدا .
پس چرا جوش بخورم ؟
خدا خودش گفته وقتی کاری رو به من میسپاری دیگه هی گیر نده که چی شد ؟ پس کو ؟ پس کی میدی ؟ نمی دی ؟ قهر کردی ؟ چرا ؟ چی ؟ کی ؟ ...
خدا گفته اگر چیزی رو به من میسپارین دیگه بسپارین و دنبالش رو نگیرین من خودم هر موقع وقتش باشه بهتون میدمش icon_question
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
 تشکر شده توسط : h.kakavand
(2011/03/18, 11:00 PM)Milo نوشته است: من تو انجمن چند نفری رو دیدم که مثل مجسمه بودن و کلن بهت زده برای بیماریشون یکی رو هم دیدم که با اینکه پسر بود ولی از این پسر های لوس یکی یک دونه بود که مامانش با خودش زار زار گریه می کردن laughing3 خیلی صحنه حال به هم زنی بود !
من با خودم فکر می کنم من واقعا چقدر صبورم ؟ confused2
ميلو جون
حال بهم زدن نداره
واكنش آدما در مورد اينجور خبرها متفاوته...
يكي غش مي كنه ، يكي براش مهم نيست ... يكي گريه مي كنه ، يكي ...
از تو يكي ديگه انتظار نداشتم اينجوري بگي ، چون خودت از جمله ي كسايي بودي كه عمرا نمي خواستي قبول كني كه بيماري و تمام روحيه تو باخته بودي
درسته كه الان صبوري ولي علت اين صبوري زمانيه كه برات سپري شده

اگر همه انسانها کارکرد مغزشان یک میلینیوم شکمشان میبود دنیا تعریف دیگری میداشت.evilgrin0039.gif
 تشکر شده توسط : fireboud , i3aran
ولی من با تمام دلم و جونم پذیرفتم بیماریمو

و اصلا هم هیچ ترسی ندارم اون مردم ساده و سالمن که بیخودی شلوغش میکنن icon_question
 تشکر شده توسط : احمدرضا , h.kakavand , TootFarangi
منتها من یک عقیده ای دارم توی زندگی اونم اینه که : "کار آن است که خدا بسازد " نه بنده ی خدا .
پس چرا جوش بخورم ؟
خدا خودش گفته وقتی کاری رو به من میسپاری دیگه هی گیر نده که چی شد ؟ پس کو ؟ پس کی میدی ؟ نمی دی ؟ قهر کردی ؟ چرا ؟ چی ؟ کی ؟ ...
خدا گفته اگر چیزی رو به من میسپارین دیگه بسپارین و دنبالش رو نگیرین من خودم هر موقع وقتش باشه بهتون میدمش
*************************************************
میلو جان من شدیدا به گفته شما اعتقاد دارم وهرچی از خدا می خواهم قبل از خواسته ام می گم اگه به مصلحتم هست بهم بده اگه مصلحت نیست نده نمی خواهم ،چون قرارم با خدا اینه اگه اجابت نکرد ناراحت نمی شم چون می دونم دوستم داشته که نداده قربونت خداااااااااااااااااااااااااااااااااlove28love28


 تشکر شده توسط : TootFarangi
(2011/03/18, 11:17 PM)Matilat نوشته است: ميلو جون
حال بهم زدن نداره
واكنش آدما در مورد اينجور خبرها متفاوته...
يكي غش مي كنه ، يكي براش مهم نيست ... يكي گريه مي كنه ، يكي ...
از تو يكي ديگه انتظار نداشتم اينجوري بگي ، چون خودت از جمله ي كسايي بودي كه عمرا نمي خواستي قبول كني كه بيماري و تمام روحيه تو باخته بودي
درسته كه الان صبوري ولي علت اين صبوري زمانيه كه برات سپري شده



کجا من روحیم رو باخته بودم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ confused من اگر اون موقع ها به تو زنگ می زدم درد و دل می کردم واسه این بود که خسته شده بودم از بلا تکلیفی که اون وقع هم همه یادشونه من دکترم یک آدم خنگی بود که هیچی حالیش نبود که بعدا که عوضش کردم برداشت برام پلاسما فرز نوشت و بعد هم آمپول رو شروع کرد !
بعدا فهمیدم که اون آقای دکتر قبلی من تا زمانیکه طرف فلج نشده بهش آمپول نمیده که خدا رو شکر کردم که از پیشش رفتم .

من از روز اول می دونستم ام اس دارم ولی اگر من می گم ام اس ندارم منظورم چیزه دیگه ای هست که شاید تو نفهمیدی !
بهار خانم من چند بار با هات تماس گرفتم و احوال پرسی ازت کردم و از همون روزهای اول به همه می گفتم من کوه میرم و ورزش می کنم و ...
کی دیدی پاشم بیام تو سایت به همه بگم روحیه ام رو باختم وای وای وای من دیگه افیلجم من دیگه نمی تونم زندگی کنم من دیگه نمی تونم ...
کی دیدی بیام به همه بگم من روحیه ام رو باختم ؟
اون روز که به تو زنگ زدم گریه کردم دلم از جای دیگه ای پر بود و می خواستم خودم رو تخله کنم angry2
واقعا نمی دونستم با تو نمیشه درد و دل کرد ...confusedangry3
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
(2011/03/19, 04:09 PM)Milo نوشته است: کجا من روحیم رو باخته بودم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ confused من اگر اون موقع ها به تو زنگ می زدم درد و دل می کردم واسه این بود که خسته شده بودم از بلا تکلیفی که اون وقع هم همه یادشونه من دکترم یک آدم خنگی بود که هیچی حالیش نبود که بعدا که عوضش کردم برداشت برام پلاسما فرز نوشت و بعد هم آمپول رو شروع کرد !
بعدا فهمیدم که اون آقای دکتر قبلی من تا زمانیکه طرف فلج نشده بهش آمپول نمیده که خدا رو شکر کردم که از پیشش رفتم .

من از روز اول می دونستم ام اس دارم ولی اگر من می گم ام اس ندارم منظورم چیزه دیگه ای هست که شاید تو نفهمیدی laughing3!
بهار خانم من چند بار با هات تماس گرفتم و احوال پرسی smilingازت کردم و از همون روزهای اول به همه می گفتم من کوه میرم و ورزش می کنم و ...
کی دیدی پاشم بیام تو سایت به همه بگم روحیه ام رو باختم وای وای وای من دیگه افیلجم من دیگه نمی تونم زندگی کنم من دیگه نمی تونم ...
کی دیدی بیام به همه بگم من روحیه ام رو باختم ؟
اون روز که به تو زنگ زدم گریه کردم دلم از جای دیگه ای پر بود و می خواستم خودم رو تخله کنم angry2
واقعا نمی دونستم با تو نمیشه درد و دل کرد ...:confused:angry3
باهات بحث نمي كنم و اصلا هم نمي خوام مث تو همه چيزو ناديده بگيرم ...
ولي قرص جينسينگ برات لازمه عزيزم confused
به هر حال من كه اشتباه نكردم ، لازم دونستم بهت بگم مسخره كردن همدرد كار درستي نيست .
شما راس ميگي عزيزم من نمي فهمم ....
متاسفم كه خيلي وقتا برات غم خوردم .
از اين به بعد وقتي پر بودي خيلي جاهاي مناسبي واسه تخليه هست كه كلا براي همين كار طراحي شدن ....
موفق باشي
اگر همه انسانها کارکرد مغزشان یک میلینیوم شکمشان میبود دنیا تعریف دیگری میداشت.evilgrin0039.gif
 تشکر شده توسط : i3aran
وای خدایا.نمیدونم این چه حرفاییه؟
همه اون کسایی که از اول بیماریشونو قایم میکنن وراجع به ام اس با دیگران حرف نمیزنن خودشون یه جورایی هنوز مشکل دارن وهر برخوردی باهاشون بشه حقشونه به نظرم.
تقصیر خود ماست اگه خیلی راحت راجع ب ام اس همه جا حرف بزنیم همه حتی اون کسایی که هیچی نمیدونن براشون دیگه ام اس غول بی شاخ و دم نیست.
بعضیا انگار منتظر بودن با ام اس خودشونو متفاوت جلوه بدن.
بحث ازدواج کاملا یه بحثیه که تا خود ام اسی نفهمه که این غول نیست براش اتفاق نیفته بهتره.
چه ربطی داره من چنتا اقارو میشناسم بهم گفتن ما تو روندیده بودیم فکر میکردیم ام اس یعنی فلجی یه ادم تا اخر عمر اما الان...........میگن ما حاضریم با یه خانوم که ام اس داره ازدواج کنیم.
قبول کنید خود ما هستیم برخورد و برداشت دیگرون رو میسازیم.
خودمون خودمونو اصلاح کنیم اولBlush
(2011/03/19, 04:52 PM)Matilat نوشته است: باهات بحث نمي كنم و اصلا هم نمي خوام مث تو همه چيزو ناديده بگيرم ...
ولي قرص جينسينگ برات لازمه عزيزم confused
به هر حال من كه اشتباه نكردم ، لازم دونستم بهت بگم مسخره كردن همدرد كار درستي نيست .
شما راس ميگي عزيزم من نمي فهمم ....
متاسفم كه خيلي وقتا برات غم خوردم .
از اين به بعد وقتي پر بودي خيلي جاهاي مناسبي واسه تخليه هست كه كلا براي همين كار طراحي شدن ....
موفق باشي


آقای مدیر محترم سایت عزیز لطفا نام کاربری من رو از لیست این سایت حذف کنید چون مثل اینکه من ایجا زیادی ام
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53(current)
  • 54
  • 55
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,201 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,755 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,439 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,912 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,115 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
7 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست