[پروانه]

سلام دوست عزيز به جمع ما خوش اومديد
هركسي براي شما نظري ميده اما مهم خود شما هستيد چون شرايط خودتون و بهتر از هر كسي ميدونيداينكه خانواده چقدر حامي هستن خودتون چقدر ادم صبور اميدوار و پر تحملي هستيد؟اينكه شخص مورد علاقه تون چطور ادمي هستش...خانواده اش چطوري هستن و غيره و غيره
قبل از هر حرفي بگم ام اس ترسناك نيست و ادمهاي زيادي چه متاهل چه مجرد باهاش زندگي ميكنن و هر كدوم تجربه هاي خوب يا بد متفاوتي دارن كه با توجه به اون به شما نظرميدن و اين طبيعي هستش
ام اس تو هر كسي متفاوت عمل ميكنه اما بهترين كار اينكه قبل از هر تصميمي ابتدا بفكر خودتون و سلامتيتون باشيد چون فعلا خودتون مهم هستيد با توجه به سن فرصت ازدواج زياده بايد همه جوانبش و در نظر بگيريد نميخوام نااميدتون كنم يا فكر كنيد فقط به نيمه خالي ليوان نگاه ميكنم نه اما... پيشگيري بهتر از درمان است با وجود ام اس هر نگراني و چالش و فكر و خيال يا غصه و غم براتون مضر هستش پس اول كمي با اين بيماري زندگي كنيد اون و بفهميد و تجربه اش كنيد خودتون و در برابرش قوي كنيد وقتي باور كرديد ميتونيد اون و به كس ديگه بقولونيد كه هيچي تون نيست ...
زبونم لال اگه فردا از طرف شريك اينده تون كنار گذاشته بشيد حالتون بد تر از اين ميشه و بيماري بنظرتون بزرگ مياد كه خيال ميكنيد تو زندگيتون سايه انداخته و اعتماد بنفس تون و از دست ميديد بهتره به دختر مورد علاقه تون مشكلتون و صادقانه بگيد و بهش بگيد كه براي شروع زندگي كمي نياز به زمان داريد ايشالله كه اخرش خيره اما بين خودمون بمونه فعلا خودتون مهم هستيد پس فعلا سعي كنيد درباره ام اس و چي براش خوبه چي براش بده اطلاعات به دست بياريد و هواي خودتون و داشته باشيد
ببخشيد اگه حرفهام رك بود اميدوارم دلخور نشيد اين نظرمن بود به عنوان يك مشاور

[afshinkamal]

----------------------------------------------------------------------

[پروانه]

خواهش ميكنم اينجا همه باهم دوستيم و تو غم و شادي هم شريك تا باشه از اين كمك ها
اي خيلي خوبه كه بيماريت و شناختي
خدا رحمتشون كنه و غم اخرتون باشه از دست دادن عزيز خيلي سخته منم دوسال قبل خواهرم از دست دادم
خدا مامانمت و برات نگه داره
خيلي خوبه كه شرايط مناسبي داري
و خيلي خيلي خوبه كه شريك اينده ات همه چي و ميدونه و اهل مبارزه است تبريك ميگم
درباره خانواده هم فكر كنم مهم خودطرف هستش البته خانواده هم حق دارن نگران باشن بالاخره زندگي فرزندشونه اما بهرحال جواب اول اخر بعهده شريك اينده ات هستش وقتي تصميم اون از روي عقا و اطلاعات درست باشه و با فهم ايرادي نداره و كسي نميتونه دخالت كنه
البته بهتره بهش بگي كه اگه شرايط الان و بعد مدتي تو زندگي نداشته باشي چيكار ميكنه ؟اگه بخاطر بيماريت كارت و از دست بدي چي؟ايا از كنارتو تو جمع ظاهر شدن خجالت نميكشه اگه تو دچار مشكلي بشي؟اينده رو براش شرح بده تا بدونه تا برا فردا حرفي نباشه كه ميتونست سرنوشتش بهتر از اين باشه(زبونم لال ها)
اگه جوابش بله بود ميمونه خودشما
اونموقع شما بايد قوي باشيد و اعتماد داشته باشيد كه از پس زندگي برمياييد هر اتفاقي بيوفته باز شما مرد زندگي هستيد و بزرگ خونه...و همسرتون كنار شما و با شما خوشبخته چون شما لياقتش و داشتيد و اينده قابل پيش بيني نيستشايد فردا داروي قطعي بياد و همه چي تموم بشه و شايد يك حمله پيش بياد و نتونيد حتي سر كار بريد امااااااااااااامهم اينكه شما زنده هستيد و زندگي ميكنيد پس حق داريد به نداي دلتون گوش بديد و چيزهايي و كه همه دارن و داشته باشيدو بهش افتخار كنيدادمها با پاكي و با دل و مهربوني با صداقت با وفا با درك ميتونن همديگه رو نگه دارن نه سلامتي جسمي...چه بسا ادمهاي سالمي هستند كه زندگي مشترك ناموفقي دارن
شما از پسش بر مياييد تو همين سايت زوجهاي خوشبختي هستن كه ام اس دارن و شريكشون بيمار نيست..همه حق زندگي دارنبراتون ارزوي خوشبختي ميكنم منتظر شيريني ميشيم

[ehsan 10054]

خیلی دربارش فکر میکنم اما به نتیجه نمیرسم
شاید از این وضعیت و نتوانستن هایم میترسم

[afshinkamal]

خیلی ممنونم دوست خوب
اون اصلا از شرایطم خبر نداشت ، ولی ام اسم بود
بعدا همه چیو فهمید
ولی نمیتونیم به خانوادش بگیم
چون میگه حتما مخالفت میکنن
اونم نمیخواد از هم جدا بشیم
میگی چی بگیم به خوانوادش؟

[hessam]

خیلی ممنونم دوست خوب
اون اصلا از شرایطم خبر نداشت ، ولی ام اسم بود
بعدا همه چیو فهمید
ولی نمیتونیم به خانوادش بگیم
چون میگه حتما مخالفت میکنن
اونم نمیخواد از هم جدا بشیم
میگی چی بگیم به خوانوادش؟

اجازه دختر دسته پدرشه باید بدونن

[پروانه]

دوباره سلام
بنظر من تصميم اينكه به خانواده اش بگيد يا نگيد با دختر خانوم باشه تا فردا منتي نباشه كه بخاطر شما روي خانواده اش ايستاده يا اينكه اشتباه كرده كاش با بزرگترش مشورت ميكرد...درواقع شما بهتره كنار باشيد و بگيدهر تصميمي بگيره كنارش هستيداگه ميخواد به خانواده اش بگه اشكالي نداره اما بايد قانعشون كنه و شما دوتا متحد باشيد و انتظارمخالفت و داشته باشيدچون به هر حال مخالفت اونها بخاطر علاقه به دخترشون و ترس از اينده اون هستش اما طرف شما پدرومادرش و ميشناسه پس بايدبدونه چطور نظرشون جلب كنه تو سايت بودن كسهايي كه با مخالفت بزرگترها مواجه شدن و با روش درست اونها رو راضي كردن....اما نيمه دوم هم هست كه ميشه به بزرگترها نگفت و از يك مشاور كمك گرفت دوتايي بريد پيش مشاور ازدواج...لزومي نداره ادمها همه چي و به همه بگن چون اگه بيماري شما بعد نامزدي يا ازدواج رخ ميداد چي؟طرف تركتون ميكرد؟يا از همه پنهون ميكرد؟بهرحال بحث يك عمر زندگي هستش بايد جدي بود و احساسات و كنار گذاشت...
دير يا زود بيماري شما رو خانواده اون ميفهمه اگه بعد ازدواج بفهمن هم از دخترشون شاكي ميشن هم شما رو كسي فرض ميكنن كه سردخترشون و اونها كلاه گذاشتيد پس بهتره خود دختر خانوم به خانواده اش بگه يا شما اول تو خواستگاري مرد و مردونه مطرح كنيد و راضي كردنشون و بزاريد به عهده دختر خانومشون..ميتونيد بهشون بگيد كه ميتونستيد نگيداما بهشون ارزش قائليد و بهشون نياز داريد كه در كنارتون باشن...موفق باشيد

[afshinkamal]

آره راست میگی
ولی دختره میگه میترسم مخالفت کنن
نمیدونه بگه یا نگه

[hilda]

بالاخره باید گفت هر چقدرم مطمئن باشین که مخالفت میکنه بازم باید بگین ،نه میشه زندگیو با دروغ شروع کرد ،نه اینکه این موضوع چیز کم اهمیتیه که نخواین بگین. طرز گفتنش خیلی مهمه اول باید دید پدر مادرشو راجع به این موضوع باز کرد که فکر نکنن هرکی ام اس داره یعنی ویلچر . با کسانی که ام اس دارن خیلیم خوب دارن زندگی میکنن آشنا بشن بعد آروم آروم بهشون بگین، من پیشنهادم اینه که برنامه ی ماه عسل که لینکش توی سایت هست دانلود بکنید و بزارید نگاه کنن میتونه مفید باشه.

[afshinkamal]

آره ، ولی مامانش انقد حساسه که اگه بفهمه نمیزاره
میگه خوب این همه پسر چرا باید بریم درست به یکی گیر کنیم که مشکل داره!!!
مما هم نمیدونیم چیکار کنیم ، ولی منم دلم میخواد بدونن، نمیخوام دختره بعدا پشیمون بشه