[شیرین]

سمیه جان
اول از همه خوش اومدی به جمع ما...امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برا هم باشیم...
عزیزم نه سلامتی...نه عمر...نه زندگی مشترک رو نمیشه تضمین کرد...
همه ی اینا دست اوستا کریمه...
هیچ فرقی نداره...امکان داره یه کسی که کاملا سرحال و فعاله یه دفعه مبتلا به یه بیماری بشه...درست مثل خودمون که اوایل فک میکردیم امکان نداره بیماری خاص بگیریم...
حتی با فک کردن به این مسئله این شکلی میشدیم...ولی اومدو شدیم بیمار خاص...بدون اینکه خودمون خبر داشته باشیم یا بخواییم..پس سلامتی دست خداست...نمیشه آینده رو تضمین کرد...امکان داره کسی که از هر لحاظ سالمه نتونه اون آرامش واقعی رو که یه ام اسی میتونه بهت بده رو برات محیا کنه...
به قلبت رجوع کن...دختر خانومی که تصمیم میگیره شریک زندگیه یه ام اسی باشه مسئولیتش خیلی بیشتره...
چون خودتم میدونی روحیه برا ام اسی ها حرف اول رو میزنه...پس باید در حالیکه خودتم مریضی بتونی به طرف مقابلت روحیه بدی...
شاید زندگیتون تو بعضی از مراحلش نتونه طبق روال عادی پیش بره...تو بعضی از مواقع باید عصای طرف باشی...این حرفم معنیش خیلی بزرگه اما میخوام با واقعیت موضوع آشنا بشی...باید دلت اندازه ی 1دنیا باشه بتونی اینا رو قبول کنی...گاهی وقتا با اینکه حق با خودته باید سکوت کنی که ناراحت نشه...و خیلی چیزای دیگه...یا قبول نکن...یا اگه قبول کردی خوشبختش کن...چون ام اس به اندازه ی کافی دل طرفتو شکونده...بخوای الان بگی باشه بعد ببینی نمیتونی این میشه نامردی...اونموقع دیگه فک نکنم ازش چیزی باقی بمونه...به دلت رجوع کن ببین چی میگه...ببین میتونی از پسش بر بیای؟تونستی خوب خدارو شکر...اما اگه دیدی نمیتونی وارد زندگیش نشو با ام اس تنها بمونه بهتر از اینه که هر روز 1بار بشکنه...دوووست دارم گلم

[hengameh]

سلام دوستان عزیز من امروز برای اولین بار وارد این محیط شدم و به شما پیوستم ، تمامی نظراتتون رو خوندم و باید بگم من اصلا هیچ جایی برای این بیماری تو زندگیم نیستو نه پیگیر هستم در مورد حاشیه های این بیماری نه اجازه دادم که بخواد هیچ کدوم از مسائل زندگیمو تحت تاثیر قرار بده در واقع هیچ اهمیتی برام نداره وجود این به اصطلاح بیماری و وقتی خودمو بیمار نمیدونم هیچ کس دیگه ای هم به خودش نمیتونه اجازه بده منو بیمار تلقی کنه و منو در این مورد بررسی کنه اگر بخوایم حساب کنیم همه آدما به نوعی بیمارن ، بیماریهایی که اسمی نداره ولی خیلی بدترو پر آسیب تر از این موضوعه ، در مورد ازدواج هم به عنوان یه مساله فرعی و حاشیه ای بهش نگاه میکنم و فکر کنم هر کدوم از ماها انقدر قابلیت و ارزش داشته باشیم که مسائل بزرگتر از این رو هم پوشش بده ام اس برای من فقط چهار تا حرفه نه بیشتر

[nazii]

[سهند]

گفت ::خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید در دیگری .. شما قانون خدا را انکار نکن. بقیه رابسپار به استا گریم.

[savash39]

سلام
راستش شرایطون خاص هست
نمیدونیم فردا چی در انتظارمونه
یعنی بدتر میشیم؟
نمیخوام منفی نگاه کنم
ازدواج خودخواهانست
در حال حاضر میشه به سختی به طرف مقابل گفت بیماری را
اون شاید قبول کنه چون الان رو میبینه
با این وجود من میخوام ازدواج کنم
فکرمیکنم تو شرایط بهترین کمک باشه

[شیرین]

ازدواج خود خواهانه است؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
والا ما از هر لحاظی که فکرشو میکنم از خیلیا جلوتریم..............
برا من یکی که همین کافیه که هوش و عقلم خوب کار میکنه............
برا یه زندگی مشترک چیزی جز عقل و احساس لازم نیس که خدارو شکر هر دو اینارو داریم............
ما هیچیمون از بقیه کمتر نیس............
ازدواج هم میکنیم برا دل خودمون...........کسی مجبورمون نکرده...........حالمونم خیلی خوبه.............

[شيدا رها]

چرا خودخواهانه ست؟ این همه کار خودخواهانه هست.ازدواج برای یه ام اسی یا هر بیمار دیگه ای باید خودخواهانه باشه؟ بهتره این افکار رو از سرتون بیرون کنید. به نظر من عشق و دوست داشتن این چیزها حالی ش نمی شه. نگران نباشید.

[احمدرضا]

در حال حاضر میشه به سختی به طرف مقابل گفت بیماری را
[/quote]
چرا این فکرو میکنید که گفتن بیماری به طرف مقابل سخته؟؟؟
اگه طرف دوستتون داشته باشه,براحتی باید بتونید این مطلب رو عنوان کنید در غیر این صورت هم مهم نیست.
مهم خودتونید که حقیقت رو مطرح کردید و از اینکه آخرش چی میشه نباید اِبائی داشته باشین

[niloufar]

[somayehh]

سلام به همه دوستان. من تازه عضو شدم. نمی خواین بهم خوش آمد بگین/ من لینک طرح سوالو پیدا نکردم. اینجا مطرحش می کنم. به نظر شما ازدواج دو نفر که هر دو مشکل ام اس دارن منطقی تر یا اینکه حداقل یکی سالم باشه؟ فکر نمی کنین دو نفر اولی بیشتر همدیگرو درک کنن؟ ممنونم از همراهیتون دوستان عزیز.