وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
اثربخشی وعوارض تزریق ربيف - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: پرسش و پاسخ (https://mscenter.ir/Forum-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE)
+---- انجمن: ربیف - رسیژن (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%81-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%98%D9%86)
+---- موضوع: اثربخشی وعوارض تزریق ربيف (/Thread-%D8%A7%D8%AB%D8%B1%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D9%88%D8%B9%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B6-%D8%AA%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D9%81)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hadisss - 2014/05/27

گویا هر چی ربیف بهتر جذب بشه عوارض شدیدتری میده
از وقتی ربیف ربیدوز رو میزنم مدام عوارض شدید میاد سراغم
مثل سردردهای شدید. تب و لرز. البته خیالی نیست تحمل می کنم Sleepy
با ربیف ربیجکت فقط گاهی اینجوری میشدم
این ربیف جدیده حس می کنم بهتر جذب بدن میشه و فکر کنم برا همینه که عوارضش شدیدتره. مثلا از دیشب تا الان سردرد دارم Undecided
شفا بده درداشو تحمل می کنم دربست!


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - موفقیت - 2014/06/16

man motasefaneh bad az tazrigh dochare sardarde shaded misham , va tamame badanam dard migreh , hoseleh anjam dadan kari bad az tazrigh nadaramSad


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hessam - 2014/06/16

(2014/06/16, 11:17 AM)موفقیت نوشته است: man motasefaneh bad az tazrigh dochare sardarde shaded misham , va tamame badanam dard migreh , hoseleh anjam dadan kari bad az tazrigh nadaramSad

سلام
نیم ساعت قبل از تزریق یک مسکن بخور
و ساعت تزریق را بگذار قبل از خواب شبانت


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hilda - 2014/06/16

من نزدیک به 2 هفته پیش تزریق توی شکم انجام دادم و هنوز محل تزریقم دردناکه فکر میکنم دارو جذب نشده و رسوب کرده چند بارم کمپرس گرم کردم ولی بازم درد دارم چه کار باید بکنم؟؟ confused2


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hessam - 2014/06/16

(2014/06/16, 11:28 AM)hilda نوشته است: من نزدیک به 2 هفته پیش تزریق توی شکم انجام دادم و هنوز محل تزریقم دردناکه فکر میکنم دارو جذب نشده و رسوب کرده چند بارم کمپرس گرم کردم ولی بازم درد دارم چه کار باید بکنم؟؟ confused2
سعی کن تززیقت داخل عضله نباشه ( بین پوست و عضله باشه )
و در هنگام تزریق چه با دستگاه چه بی دستگاه محله تزریق را کمی چاق کن همانند عکس زیر که تزریق زیر جلد انجام بشه و داخله عضله انجام نشه
[تصویر:  33f37532233d3eee1.jpg]
همیشه نرم ترین نقاط را به عنوان محله تزریق انتخاب کن
و در نقاط دردناک یا سفت و ملتهب تزریق را انجام نده


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hilda - 2014/06/17

مرسی حسام جان از کمکت
یه سوال دیگه وقتی اشتباهی توی عضله تزریق میشه محل تزریق کبود میشه؟؟؟؟؟


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hessam - 2014/06/17

(2014/06/17, 08:11 AM)hilda نوشته است: مرسی حسام جان از کمکت
یه سوال دیگه وقتی اشتباهی توی عضله تزریق میشه محل تزریق کبود میشه؟؟؟؟؟
این در بیشتر موارد بخاطره تزریق اشتباه تو عضله نیست
این مسئله را اگه درسته زیر پوست تزریق انجام بشه بیشتر بخاطر مویرگ ها و یک سری حوضچه های کوچکه خون زیر جلدیه که سوزن از آنها عبور کرده که معمولا با گذاشتنه یک پنبه تمیز به مدت چند ثانیه خون بند میاد و کمی هم کبود می شه که بسته به فعالیت ناحیه تزریق و رنگ پوست برطرف
اگه تزریق داخل عضله باشه
درد در هنگان تزریق زیاد می شه و حتی گرفتگی کوتاه مدت در حد 5 ثانیه عضله ( مخصوصا در تزریق روی ران پا که خودم تجربه داشتم ) به وجود می یاد کمی هم بخاطر کند جذب بودنه تزریقه عضلانی عوارض بعد دارو بعد از تزریق ( طب-لرز و سر درد ) طولانی مدت تر می شوند


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - موناامیدوار - 2014/06/17

شبا وقتی تزریق میکنم،نزدیک صبح که بیدارمیشم حس سنگینی دارم و بدنم انگار لمسه..حس لامسم انگار نصف میشه....چرا؟


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - hilda - 2014/06/17

فکر کنم اینکه هنگام تزریق عضلاتمون رو سفت نکنیم هم خیلی تاثیر داشته باشه و اینکه دستگاه رو روی محل تزریق فشار ندیم که باعث بشه توی عضله تزریق انجام بشه معولاً مشکل کبودی و درد روی ران ها اتفاق میفته


RE: سوال در مورد عوارض بعد از تزریق ربيف - Tannazf - 2014/08/20

سلام! من دي‌شب تزريق دومم رو انجام دادم. حالم خيلي خوب نبود. البته كلا خيلي خجسته با ام اس برخورد مي كنم. دي‌شب يعني در واقع امروز صبح حسم رو نوشتم. شايد خوشايند نباشه اما گفتم تو صفحه انجمن شي‌ر كنم!
ساعت 12 شب بود. درست 12 شب. درست دوازدهمین ضربه ساعت. همانی که «فرشته نجات» به سیندرلا گفته بود:« این معجزه رو باطل می‌کنه و همه چیز به حال عادی بر می‌گرده!» معجزه من هم با دوازدهمین ضربه باطل شده بود. درد آمد. بی‌امان. نفس‌گیر. بدتر از شب تزریق اول. این بار تهوع هم داشت. هی سعی می‌کردم به خودم بگویم:« آروم باش! اینا همش توهمه! مثل تریس «دایورجنت». الان واقعا درد نداری! به اونائی فکر کن که بدترش رو دارن! واقعیش رو! خوب می‌شی! بذار این طوفان بخوابه! چند ساعت بیشتر نیست!» اما درد واقعی بود. واقعی‌تر از توهم «تریس» در « دایورجنت». آمدم توی اتاق انباری به قول زهره. دراز کشیدم رو به کتاب‌هایم. رو به « آنی او گرین گیبلز». فکر کردم موقع خواندنش برای بار اول زندگی چقدر زیبا بود. درد واقعی بود. بد تر از بار قبل. شاید هم حال خودم در طول روز بدتر بار قبل بود. آمپول را که زدم به قسمت میانی عضله‌ی سمت چپ شکم، اینقدر ترسیده بودم و اینقدر عضله را سفت گرفته بودم که سوزن نازکش به سختی رفت توی بافت. ترسیده بودم انگار و اشک خانه کرد توی چشمم. شب قبل از دی‌روز هم روزگار سختی داشتم. تمام دی‌شب، وقت مبارزه با درد، وقت درهم و برهم شدن واقعیت و خیال، دلم می‌خواست اطرافیانم به جای گفتن :« چیزی نیست! اینکه مریضی مهمی نیست! به فلانی و بهمانی نگاه کن که در حال مرگند اما انگار نه انگار! تو فقط قرار است آمپول بزنی!» حرف دیگری بزنند. یعنی دوست داشتم کسی از جائی بیاید، کنارم بنشیند و بگوید:« مریضی تو مهم است! حق داری ناراحت باشی و نگران! گریه کن! زیاد! مریضی تو مهم است برای ما و خودت!یعنی باید مهم باشد...» بگذارد من توی بغلش گریه کنم و دیگر قوی نباشم. دیگر قوی نباشم و یکی دیگر بیاید من را دل‌داری بدهددیگر نگران حال ح. نباشم که اگر من گریه کنم از ناراحتی چه بر سرش می‌آید. اما حتی در تمام آن لحظات هم می‌دانستم این حالم به خاطر جادوی شب است. صبح که بشود خوب می‌شوم و قوی! خوب می‌شوم و قوی!.

نتيجه مي‌گيريم كه « تزريق اولي‌ها» لطفا عضله‌ رو براي حمايت از ورود سوزن سرنگ خيلي محكم نگيريد كه معجزه‌ي فرشته‌ي نجات باطل مي‌شه!