وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس (/Thread-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%D9%8A-%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%84%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - فریبا - 2012/02/03

با سلام به تمامی دوستان.من دلیل بیماریمو کشف کردم.حساسیت زیادم روی مسایل . حرص و جوش الکی خوردن به طوریکه مثلا تا یه کاریرو تمام نمی کردم استرس داشتم البته هنوزم همینطوری می شم بعضی اوقات.تغذیه بد چون سرکار همش غذای بیرونو می خوردم و یادم می رفت اب کافی و میوه بخورم خوابم هم نا مرتب بود.راستی من گروه خونم O مثبت که فکر می کنم اونم بی تقصیر نباشه.آخه یکی از دوستامم که اونم ام اس داره Oمثبته .


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - yas - 2012/02/03

ولی من بیشتر که دقت کردم فکر میکنم نه شاید بگم مطمئنم چشم زدن بود میدونید چرا

یادمه توی ماه رمضون بود رفتم با مامانم ختم قران و همون روز مانتوی جدید بهمراه چادر بخاطر اینکه توی مسجد بود سر کرده بودم و نشسته بودم یه گوشه داشتم گوش میدادم که خانمی اومد و خم شد طرفم و گفت بفرمایید چای وقتی سرم رو بلند کردم گفتم سلام نگاهی بهم کرد و گفت علیک سلام دختر خانم فلانی هستین گفتم بله گفت ماشالله چه چشمایی

وقتی بر گشتیم چند ساعتی بعد شروع کردم به سکسکه که هر چی اب میخوردم و میترسوندنم فایده نداشت اخر شب داشتم تلویزیون میدیدم و بقیه رفتن خوابیدن یهو دیدم چشمام یوطری شد و ....... تلویزیون رو خاموش کردم و کورمال کورمال رفتم سرجام و خوابیدم تا فردا و بعد بقیه ماجرا ........................

من فکر میکنم چشم زدن خیلی تاثیر داشته و از اون به بعد خیلی چشمام ریزتر شده کلا نسبت به قبل بیماریم angry3 بهرحال دیگه اینم یه نمونه بارز بود دیگه confused2
البته من هر دو چشمم حرکات خیلی سریع داشت که بهش میگن نیستاگوس و چون عمودی بوده میگن نیستاگموس عمودی ولی تا اینجاییکه سرچ کردم اینطوری اصلا ننوشته جایی همش نوشته و یا میگن اپتیک نوری یا تاری توی یه چشم مخصوصا چشم چپ یا نیستاگموس یه چشم مال من عجیب بوده والله ؟confused2


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - پروانه - 2012/02/04

سلام من علت بیماری ام اس خودم و چیزهایی میدونم که به تدریج اتفاق افتادن اول غم وغصه های خانوادگی و بعدشکست عاطفی و اینکه من ذاتا ادم بیخیال و خوشحالی نشون میدم و این درحالی هستش که فکرهمه چی و همه کس و میکنم البته چنددرصدی هم فکرمیکنم شاید به دلیل کمبود بعضی از ویتامین ها باشه چون از بچگی رژیم مناسبی نداشتم و هنوز هم خیلی چیزها رو نمیخورم فکر کنم ام اس80%بیماری روحی باشه مثل شکست عاطفی و توداری و فکر وخیال و غیرهsad2sad2sad2sad2sad2sad2


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - yummy - 2012/02/04

باهات موافقم پروانه جون
منم بر خلاف ظاهر و شاید رفتارم خیلی فکر همه چیو همه کس و میکنم بیشتر از خودمconfused
همیشه همینطوری بودم


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - parisa2011 - 2012/02/04

(2012/02/04, 12:38 AM)پروانه نوشته است: سلام من علت بیماری ام اس خودم و چیزهایی میدونم که به تدریج اتفاق افتادن اول غم وغصه های خانوادگی و بعدشکست عاطفی و اینکه من ذاتا ادم بیخیال و خوشحالی نشون میدم و این درحالی هستش که فکرهمه چی و همه کس و میکنم البته چنددرصدی هم فکرمیکنم شاید به دلیل کمبود بعضی از ویتامین ها باشه چون از بچگی رژیم مناسبی نداشتم و هنوز هم خیلی چیزها رو نمیخورم فکر کنم ام اس80%بیماری روحی باشه مثل شکست عاطفی و توداری و فکر وخیال و غیرهsad2sad2sad2sad2sad2sad2

عزیزم تا جایی که من میدونم ام اس بیماری روحی نیست اگه خودمون بگیم بیماری روحیه ، دیگه اونوقت از مردم عادی که هیچ اطلاعاتی درباره ام اس هم ندارن و میگن این بیماری نوعی بیماریه روانیه دیگه چه انتظاری میشه داشت ؟!!!Huh




RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - بنده خدا - 2012/02/21

سلام
مطالبی رو که خوندم جالب بود.تقریبا متوجه شدم اکثر دوستان دارای روحیه لطیف وحساسی هستند.البته من خودمم کاملا آدم دقیق و حساسی بودم ودر برابر ناملایمات سریع بهم میریختم.برخی همدردهای بزرگوار ام اس رو بعنوان بیماری قلمداد میکنن ولی بنظر من ام اس تنها یک عارضه محسوب میشه که نه واگیر داره و نه وراثتی.با یک بزرگواری که سن بالاتری داشت صحبت می کردم گفتند قدیمها هم کسانی بودند که برای مدتی شاید توان راه رفتن رو هم از دست میدادن ولی بعد از مدتی بحالت اولیه برمیگشتند.شاید اونهم ام اس بوده ولی چون شناختی از این موضوع نداشتند زیاد روی این موضوع خرد نمیشدند.ولی ایمان قلبی دارم یک روز راه درمان این عارضه کشف خواهد شد.همونطور که بافراگیر شدن آنفولانزای نوعA درحدود 1سال بعد پزشکان موفق به تولید واکسن اون شدند،با بالارفتن تعداد مبتلایان هم راه درمان قطعی کشف خواهد شد.
به امید آنروز


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - yummy - 2012/02/21

شما درست میگین ولی من از فامیلای پدریم چندین نفر که فامیل تقریبا نزدیک میشه گفت ام اس داشتن و دارن خوب مطمئنا این قضیه هم بی ربط نیست.من فک میکنم موروثی بودن بیشتر تاثیر گذار بوده


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - hop - 2012/02/22

wink2چراییش رو که فقط خدا میدونه ولی ازبین تمام علتهایی که تا به حال خوندم فکر میکنم مهمترین عامل ابتلا یا شاید بروزش برای من کمبود ویتامین D باشه. به امید روزی که راه درمان قطعیش پیدا بشه.


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - nahid - 2012/02/22

کمبود نور خورشید و ویتامین D که تقریبا مشخص شده ، کشورهای دچار این مشکل ، آمار ام اسشون بیشتره.مردم سفیدپوست بیشتر مبتلا میشن نه سیاه پوست و زرد پوست .

استرس و فشار روحی تشدید کننده علایم بیماری های مختلف از جمله ام اسه، پس نمی تونه اختصاصا عامل ام اس باشه ، بلکه عامل تشدید یا بروز علایم خیلی از بیماری هاست.مثلا فشار روحی ، افزایش قند و تپش قلب و میگرن و گواتر و ... رو ممکنه با خودش بیاره.







RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - najva - 2012/02/22

منم فکر میکنم این بیماری درصد زیادی به ارث مربوط باشه چون ما تو خانواده مون بیماریهای اتوایمیون داریم!