وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس (/Thread-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%D9%8A-%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%84%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - مینا ح - 2012/05/10

قبول کنید ما آدمایی هستیم که هم از بقیه بیشتر غصه می خوریم. هم اینکه اگه غصه نباشه یه چیزی بالاخره برا فکر کردن پیدا می کنیم.
منم به دنبال یه شوک بزرگ تو زندگیم متوجهش شدم.


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - reza_akrami_a - 2012/05/10

با سلام خدمت دوستان گرامی
من حدود دو سال پیش با مراجعه به متخصص مغز و اعصاب، و پس از گرفتن آزمایش و MRI، از وجود بیماری MS در خودم مطلع شدم و بیش از یکسال است که از آوانکس استفاده میکنم که در حال حاضر به سختی میتوان به آن دست پیدا کرد.
پس از مدتی بررسی متوجه شدم که علت این بیماری هنوز شناخته شده نیست و نظریات مختلفی که در این مورد ارائه شده است ، بیشتر به خصوصیات بیماری و یا همزمانی و همراهی آن با برخی مسایل دیگر مربوط میشود نه به علت بروز آن.
چند هفته قبل در حال مطالعه به مطالبی در خصوص بوی بدن و تاثیرات شگفت انگیز آن بر روی انسانها برخورد کردم که برایم بسیار جالب توجه بود. البته قبلا در این رابطه اطلاعاتی داشتم، ولی اینبار عمیقا توجه مرا جلب کرد و ناگهاان جرقه ای در ذهنم ایجاد شد ، به این نکته فکر کردم که آیا این موضوع میتواند به بیماری MS هم ارتباطی داشته باشد. خوشبختانه اطرافیان من هم اطلاعات خوبی در مورد تاثیرات بوی بدن بر روی انسان داشتند که در اختیارم گذاشتند، چند روز در مورد معمایی که در ذهنم ایجاد شده بود فکر میکردم و نتیجه آن مقاله ای شد که در لینک زیر قرار داده ام.
البته قابل ذکر است که من در رشه پزشکی یا رشته های مرتبط با آن تحصیل نکرده ام و مسایلی را که در این مقاله نوشته ام، اطلاعات، مشاهدات و نتیجه گیری های شخصی خودم میباشد و هنوز هیچ کسی و یا هیچ موسسه ای در مورد ارتباط بیماری MS با بوی بدن تحقیق نکرده است.
امیدوارم که این مطالب مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.(پسورد فایل yazdms354)

https://rapidshare.com/files/2157197827/odor_of_body.zip



RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - booshveg - 2012/05/12

صد در صد و بدون شك عوامل عصبي دخيل هستند.
من موقعي كه پدر مادرم قصد جدايي داشتن اين شكلي شدم.
كه البته ام .اس باعث شد هميشه كنار هم بمونن.rolleyes


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - rana - 2012/05/12

این تجربه نیست فقط نظر شخصیمه.من فکر میکنم فشار های عصبی و عاطفی فقط عامل بروز علائم این بیماری و یا تشدید اونه ولی نمیتونه علت اصلی ایجاد این بیماری باشه.دلیله این حرفمم اینه که چرا مثلا یکی در اثر فشار عصبی زیاد افسردگی شدید ناراحتی اعصاب میگرن یا سایر بیماریهای مربوط به مغز و اعصابو میگیره ولی یه نفر در اثر فشار عصبی ام اس میگیره.به نظر من بیشتر همون عواملی مثل ژنتیک ویروسهای سر ماخوردگی وحتی شایدمصرف زیاد یه سری دارو ها مثل آنتی بیوتیک ها و یا یسری غذاها و یا هر عامل تحریک کننده سیستم ایمنی باعث ایجاد این بیماری میشه و فشار های عصبی فقط مثل یه جرقه ای میمونه برای ظاهر شدن این بیماری.البته این نظر منهicon_question


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - reza_akrami_a - 2012/05/22

با سلام خدمت دوستان
در پست قبلی مطالبی رو در مورد بوی بدن و ارتباط احتمالی اون با ام اس نوشته بودم مطالب زیر هم در مورد ارتباط بود بدن با سیستم ایمنی هست که از اینترنت گیر آوردم امیدوارم مورد توجه شما قرار بگیره.

************************
ارتباط بوی عطر مورد علاقه و سیستم ایمنی بدن
هيچ‌وقت نمي‌توانيد براي همسرتان يك عطر مناسب بخريد؟ سليقه عطر شما با همه افراد پيرامون خودتان فرق مي‌كند؟ خب فكر نكنيد اين مسئله عجيبي است، درواقع علم براي اين مسئله پاسخ دارد: بوي بدن هركس و سيستم ايمني او، روي سليقه عطري او و تمايلش به استفاده از عطرهاي مختلف تاثير مي‌گذارد.
عطري كه همسرتان دوست دارد، متفاوت است
دكتر تيم جاكوب مي‌گويد انسان‌ها به‌طور غريزي جفتي براي خود انتخاب مي‌كنند كه بوهايي نه مشابه آن‌ها كه بوهايي متفاوت را دوست داشته باشد و درواقع بوي بدن او با بوي بدن اين فرد متفاوت باشد.دكتر جاكوب مي‌گويد: «ما ناخودآگاه بوي افرادي را مي‌پسنديم كه سيستم ايمني متفاوتي با ما دارند، ما افرادي را كه سيستم ايمني مشابه ما دارند و بوي آن‌ها شبيه بوي ماست نمي‌پسنديم، اين رمز تقويت سيستم ايمني نسل‌هاي بعد و داشتن فرزندان سالم‌تر است.» البته دكتر جاكوب مي‌گويد در اين‌جا منظور بوي طبيعي بدن فرد است نه بويي كه به وسيله استفاده از عطرها، افترشيوها و خوشبوكننده‌ها خلق مي‌شود. اما نتيجه كل اين حرف‌ها چيست؟ پروفسور جاكوب مي‌گويد: «شما نمي‌توانيد سليقه خودتان را در مورد ديگران به كار بگيريد،‌ بهترين كار اين است كه براي ديگران عطر يا افترشيو انتخاب نكنيد و فقط براي خودتان عطر انتخاب كنيد.» جالب است كه دكتر جاكوب در ادامه حرف‌هايش مي‌گويد:‌ «همه ما، عطر و ادكلن‌هايي داريم كه هديه گرفته‌ايم اما بوي آن‌ها را دوست نداريم و درنتيجه ميزهاي ما پر از عطرهايي است كه تمايلي به استفاده از آن‌ها نداريم،‌ اين نتيجه همان انتخاب عطر براي ديگران به سليقه خودمان است.»
گوشت نخوريد
اما در اين وسط يك سوال پيش مي‌آيد: «آيا انسان‌ها از عطرها و افترشيوها استفاده مي‌كنند تا بوي بدن خود را، يعني بوي طبيعي بدن خود را پنهان كنند يا آن را تشديد كنند؟ دكتر يان‌ هاولويچ، متخصص بوشناسي در دانشگاه چارلز در اين مورد مي‌گويد: «به‌طور كلي بوي بدن افرادي كه كمتر گوشت قرمز مي‌خورند بهتر از كساني است كه گوشت قرمز جزو اصلي غذاهاي آن‌هاست، باتوجه به اين يافته‌ها مي‌توان اين‌گونه گفت كه در اكثر موارد عطرها و خوشبوكننده‌ها توسط افرادي مصرف مي‌شود كه مي‌خواهند با بوي آن‌ها بوي بدن خودشان را پنهان كنند يا تغيير دهند اما نكته اين است كه اين عطرها در برخي موارد و برخي افراد بوي بدن را بهتر مي‌كنند اما در برخي افراد هم بوي نامناسب بدن را تشديد مي‌كنند، به همين دليل است كه تنها راه امتحان كردن يك عطر، امتحان كردن آن روي پوست فرد است.» اگر مي‌خواهيد براي كسي عطر بخريد تنها راه اين است كه او را همراه خود ببريد و عطري را كه مي‌خواهيد براي او بخريد روي پوستش امتحان كنيد... البته خب يك استثنا وجود دارد و آن هم در مورد خويشاوندان خوني است، مثلا يك مادر مي‌تواند براي پسرش خوشبوكننده‌ها يا عطري بخرد كه مناسب او باشد.
هر عطر براي يك نفر
با همه اين تعاريف مشخص مي‌شود احتمالا در آينده صنعت توليد عطر در جهان بسيار تغيير خواهد كرد، دكتر هاولويچ اين‌گونه پيش‌بيني مي‌كند: «احتمالا در آينده شاهد اين خواهيم بود، كه برندهاي معروف يك عطر جديد خود را در 10 يا 20 نوع با بوهايي نسبتا نزديك به هم، ارائه خواهند داد، حتي شايد عطرهاي شخصي ساخته شود، مثلا يك برند با يك توليد خود، در هزار نوع بو، براي استفاده‌كننده‌ها عطر شخصي بسازد، حتي ممكن است با سليقه هر فرد، يك عطر براي خود او ساخته شود.»



RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - مهري - 2012/05/22

من از بچگي دچار اضطراب مزمن بودم و چون مورد بي توجهي و ناآگاهي قرار گرفت شدت پيدا كرد و تو سال 84 تبديل به وسواس فكري شد.بقدري عذاب كشيدم كه خدا نصيب گرگ بيابونم نكنهsad2
مسائل خانوادگي.اينكه بشدت حساس و زودرنجم -يه عشق يه طرفه-قطع داروهام كه اونا هم زير نظر پزشك بود ولي چون بدنم تحمل نداشت گاهي 3 تا بيمارستان شبي عوض مي شد و سرانجام با پتدين و مدوزولامين آروم مي گرفتم .منظور اينكه آروم مي گرفتم اينه كه بدم دچار لرزش عضلاني مي شد و حتي رگ هاي مغزمم احساس مي كردم داره مي تركه .يه جور تشنج و در نهايت بعد گذشت 10 سال عذاب بيماري ام اس گريبان رو گرفت.
من هيچ شكايتي از بيماريم ندارم ولي كاش كمي بي خيال تشريف داشتم.حساس و زودرنج نبودم.ومحيط خانوادگي كمي بهتر بود.sad2sad2sad2sad2rolleyesrolleyesrolleyesrolleyes
(2012/05/12, 11:09 PM)booshveg نوشته است: صد در صد و بدون شك عوامل عصبي دخيل هستند.
من موقعي كه پدر مادرم قصد جدايي داشتن اين شكلي شدم.
كه البته ام .اس باعث شد هميشه كنار هم بمونن.rolleyes

منم سال 84 با همين موضوع درگير بودم طلاق مامان و بابام كه بيماري وسواس فكريم مانع شد.
ولي بعد 10 سال شد ام اس.مي گن داروهاي اعصاب سيستم ايمني بدن و تضعيف مي كنن!!!!!شايد اينم يه علتش باشه.
من چه وسيله امتحاني خوبي بودم .angry3


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - paeeze - 2012/05/22

آقای اکرمی مقالتون رو خوندم

اینم یه نظریه ایه ولی نمیدونم گلبول سفید بو رو از کجا تشخیص میده؟

برای سایر بیماری های خود ایمن هم این نظریتون برقراره؟



RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - robina - 2012/06/01

سلام به همگی
من 1 ماه که فهمیدم ام اس دارم ویه روزی خودم حدس میزدم دچار مشکل عصبی بشم ولی نه ام اس...به هر حال خیلی اطلاعات دربارش ندارم ولی علائمی که به خاطرش رفتم دکتر بی حس شدن سمت راست بدنم و صورتم بود ، دو بینی ایجاد میشد واسم وقتی تلوزیون نگاه میکردم ، طی 2 هفته 5 کیلو کم کردم و همیشه وقتی از جام بلند میشدم چشمام تا چند دقیقه سیاه میشد و نمیتونستم حرکت کنم که تو آزمایشم معلوم شد کمبود آهن و پر کاری تیروئید هم دارم ،7 سال تو استرس مدام واسه درسم بودم که نهایتا مجبور به انصراف شدم بعد هم یه درگیری عاطفی که بعد از 5 سال با فهمیدن این موضوع ناچار به ترکش شدم بدون اینکه بتونم علت اصلیشو بهش بگم وبازم ناراحتم از اینکه فکر کرد به خاطر کس دیگه ای ترکش کردم ، خلاصه که ناراحتیه روحیه که آدمو از پا در میاره ،شاد باشین دنیا ارزششو نداره..wink2


RE: تجربه شخصي - چرایی ابتلا به بیماری - مینا... - 2012/06/01

(2012/05/22, 11:36 AM)reza_akrami_a نوشته است: با سلام خدمت دوستان
در پست قبلی مطالبی رو در مورد بوی بدن و ارتباط احتمالی اون با ام اس نوشته بودم مطالب زیر هم در مورد ارتباط بود بدن با سیستم ایمنی هست که از اینترنت گیر آوردم امیدوارم مورد توجه شما قرار بگیره.

************************
ارتباط بوی عطر مورد علاقه و سیستم ایمنی بدن
هيچ‌وقت نمي‌توانيد براي همسرتان يك عطر مناسب بخريد؟ سليقه عطر شما با همه افراد پيرامون خودتان فرق مي‌كند؟ خب فكر نكنيد اين مسئله عجيبي است، درواقع علم براي اين مسئله پاسخ دارد: بوي بدن هركس و سيستم ايمني او، روي سليقه عطري او و تمايلش به استفاده از عطرهاي مختلف تاثير مي‌گذارد.
عطري كه همسرتان دوست دارد، متفاوت است
دكتر تيم جاكوب مي‌گويد انسان‌ها به‌طور غريزي جفتي براي خود انتخاب مي‌كنند كه بوهايي نه مشابه آن‌ها كه بوهايي متفاوت را دوست داشته باشد و درواقع بوي بدن او با بوي بدن اين فرد متفاوت باشد.دكتر جاكوب مي‌گويد: «ما ناخودآگاه بوي افرادي را مي‌پسنديم كه سيستم ايمني متفاوتي با ما دارند، ما افرادي را كه سيستم ايمني مشابه ما دارند و بوي آن‌ها شبيه بوي ماست نمي‌پسنديم، اين رمز تقويت سيستم ايمني نسل‌هاي بعد و داشتن فرزندان سالم‌تر است.» البته دكتر جاكوب مي‌گويد در اين‌جا منظور بوي طبيعي بدن فرد است نه بويي كه به وسيله استفاده از عطرها، افترشيوها و خوشبوكننده‌ها خلق مي‌شود. اما نتيجه كل اين حرف‌ها چيست؟ پروفسور جاكوب مي‌گويد: «شما نمي‌توانيد سليقه خودتان را در مورد ديگران به كار بگيريد،‌ بهترين كار اين است كه براي ديگران عطر يا افترشيو انتخاب نكنيد و فقط براي خودتان عطر انتخاب كنيد.» جالب است كه دكتر جاكوب در ادامه حرف‌هايش مي‌گويد:‌ «همه ما، عطر و ادكلن‌هايي داريم كه هديه گرفته‌ايم اما بوي آن‌ها را دوست نداريم و درنتيجه ميزهاي ما پر از عطرهايي است كه تمايلي به استفاده از آن‌ها نداريم،‌ اين نتيجه همان انتخاب عطر براي ديگران به سليقه خودمان است.»
گوشت نخوريد
اما در اين وسط يك سوال پيش مي‌آيد: «آيا انسان‌ها از عطرها و افترشيوها استفاده مي‌كنند تا بوي بدن خود را، يعني بوي طبيعي بدن خود را پنهان كنند يا آن را تشديد كنند؟ دكتر يان‌ هاولويچ، متخصص بوشناسي در دانشگاه چارلز در اين مورد مي‌گويد: «به‌طور كلي بوي بدن افرادي كه كمتر گوشت قرمز مي‌خورند بهتر از كساني است كه گوشت قرمز جزو اصلي غذاهاي آن‌هاست، باتوجه به اين يافته‌ها مي‌توان اين‌گونه گفت كه در اكثر موارد عطرها و خوشبوكننده‌ها توسط افرادي مصرف مي‌شود كه مي‌خواهند با بوي آن‌ها بوي بدن خودشان را پنهان كنند يا تغيير دهند اما نكته اين است كه اين عطرها در برخي موارد و برخي افراد بوي بدن را بهتر مي‌كنند اما در برخي افراد هم بوي نامناسب بدن را تشديد مي‌كنند، به همين دليل است كه تنها راه امتحان كردن يك عطر، امتحان كردن آن روي پوست فرد است.» اگر مي‌خواهيد براي كسي عطر بخريد تنها راه اين است كه او را همراه خود ببريد و عطري را كه مي‌خواهيد براي او بخريد روي پوستش امتحان كنيد... البته خب يك استثنا وجود دارد و آن هم در مورد خويشاوندان خوني است، مثلا يك مادر مي‌تواند براي پسرش خوشبوكننده‌ها يا عطري بخرد كه مناسب او باشد.
هر عطر براي يك نفر
با همه اين تعاريف مشخص مي‌شود احتمالا در آينده صنعت توليد عطر در جهان بسيار تغيير خواهد كرد، دكتر هاولويچ اين‌گونه پيش‌بيني مي‌كند: «احتمالا در آينده شاهد اين خواهيم بود، كه برندهاي معروف يك عطر جديد خود را در 10 يا 20 نوع با بوهايي نسبتا نزديك به هم، ارائه خواهند داد، حتي شايد عطرهاي شخصي ساخته شود، مثلا يك برند با يك توليد خود، در هزار نوع بو، براي استفاده‌كننده‌ها عطر شخصي بسازد، حتي ممكن است با سليقه هر فرد، يك عطر براي خود او ساخته شود.»
من هیچ وقت نه عرق میکنم نه اصلا عرق بدنم بوی بد میدهHuh




RE: تجربه شخصي - leili-asmaneh - 2012/06/01

(2010/06/12, 01:41 PM)earth نوشته است: نمي دونم اينو كجا بايد ارسال مي كردم.
من به نوبه خودم خيلي خوشحال مي شم كه كساني كه ميان اينجا بتونند كه مثل اون موقعي كه من راجع به ام اس هيچي نمي دونستم و با چه مكافاتي به اين سايت و اون سايت مي پريدم كه كمترين اطلاع رو به دست بيارم اين كه اين وسط چه اطلاعات كج و كوله اي هم دستم رو گرفت بماند (اگرچه پزشكم معتقده هرچقدر راجع به اين موضوع كمتر كنكاش كنم برام بهتره) بتونه اينجا اطلاعات درست به دست بياره. مهمترين چيز بودن ماهاست كه خودمون از هر تئوري علمي بالاتريم. همه ما ها مي تونيم يه نمونه عملي (اشتباه تايپي نيست عملي منظورمه) و بيروني براي اين اطلاعات باشيم. سواي از دوستاني كه در سن خيلي پايين دچار اين بيماري شدند دوستاني هم مثل من بعد از گذراندن دوره نوجواني و تا حدودي جواني به اين بيماري مبتلا شده اند. بنابراين خودشان حدسهايي در مورد پيدايش اين بيماري مي تونند داشته باشند به عنوان مثال خود من علت بيماري ام را اتفاق پي در پي موضوعاتي عاطفي مي دانم به اضافه يه سري وسواسها منظورم نظافت و پاكيزگي نيست وسواس در همه امور. اينكه خودم رو مي كشتم كه يه اتفاقي سر جاش بيفته اينكه سعي مي كنم نهايت پيش بيني ها رو بكنم كه مبادا لنگ بمونم. مثلا" من تو كيفم هميشه نخ و سوزن و قيچي وناخن گير رو پيچ گوشتي و ... اينا دارم كه مبادا يه وقت لازم بشه دلم مي خواست اينو توي يه تاپيك جدا ارسال كنم اگه آقايون مدير با نظرخواهي دوستان فكر مي كنند كه اين ارسال مشكلي داره حذفش كنند. من خيلي پيشا از دوستان خواستم بيان بگن كه چي بودن چي شدن منتهي به غير از تعداد كمي كه اومدند و گفتند بقيه اينكار رو نكردند. به نظرم خوبه كه وجوه مشترك رو تو خودمون پيدا كنيم. هم براي عوام (خودم) خوبه هم براي خواص (كساني كه احيانا" پزشكند يا تحصيلات بالاتري دارند). يكي از دوستان اينجا يه جايي خونده بودم كه گفته بود عصب اگه آسيب ببينه ديگه ترميم نمي شه. درسته كه پلاكهاي من هنوز از بين نرفته اند اما وضعيت بهتري رو تو ام آر آي اخير نشون دادند. خب اين حاكي از اينه كه مي تونه ترميم هم بشه. فكر كنم تو همين سايت يا شايد جاي ديگه خوندم كه يه بنده خدايي رفت تو يه روستا و به صورت خيلي علمي براي مردم مار رو تعريف كرد. اونا هم تا مي خورد زدنش اما يكي ديگه اومد شكل مار رو با يه تكه چوب كشيد و كلي هم مورد عنايت قرار گرفت. قبول دارم كه شما دوستان يه تعداد كساني هستيد كه از سطح علمي بالا برخوردار هستيد ولي هرچه هستيد اقل هستيد اكثر كساني هستند كه در پيرامون ما هستند نظر شخصي من اين است كه اگه توضيحي هم داده مي شه در حد عوام باشه چون در حال حاضر عوام با شناخت اين بيماري مشكل دارند وگرنه اونايي كه پزشك مغز و اعصاب هستند كليات اين بيماري را خيلي بهتر مي دانند. من اگه اينجا مي يام و از فعاليت هاي روزانه خودم مي گم به اين معنا نيست كه نمي دونم گفتن قابلمه سابيدن يا گاز شستن اين جا كمي بي معني است اينو براي پزشكاني از قبيل سيكارودي كه حرف اول رو تو تشخيص ام اس مي زنه و يه نابغه هست نمي زنم چرا كه اون وقت ويزيت بيماران رو هم نداره چه برسه به خوندن اين مطالب اينو براي عوامي مي نويسم كه احيانا" اگر اتفاقي گذرش به اينجا افتاد بتونه ذهنيت خودش رو نسبت به اين بيماري تصحيح كنه اينكه يه بيمار ام اس مي تونه تا حدود زيادي عادي زندگي كنه مي تونه يه فعاليتهايي رو داشته باشه كه آدمهاي عادي ممكنه نداشته باشند از قبيل كوه رفتن پرداخت به ورزش سنگيني به اسم سواري انجام تمام امور يك زندگي معمولي. فكر كنم خود اين براي خود ما بيمارها هم بهتره. اگرچه براي يه سري برداشتهاي غلط من به اينكه به ورزش سواري اسب علاقه دارم اشاره نكردم و يه جورايي خواستم مطرح نشه اما دوستان، من بعد از اتمام استفاده از دارو به خاطر اينكه ديگه مجبور نشدم هزينه دارو پرداخت كنم اونو در پرداختن به ورزش مورد علاقه ام كه خيلي پيشترها انجام مي دادم هزينه كردم. اگه توي ماها بيماراني باشند كه نتونند يه مسيري رو حتي پياده روي كنند از اينكه ببينند يكي مثل من توشون هست مي تونه نقطه اميدي باشه براشون. خوشحالم كه اين سايت همه جور تاپيكي داره و هركسي مي تونه استفاده مطلوب خودش رو از اون بكنه. اينم در نظر داشته باشيد كه فرح و شادي براي ما خيلي مفيده. من اينو عملي تجربه كردم.
سلام دوست عزیز من هم مریض دکتر طوفانیان بودم 6سال.بعد از 2 سال درمان گفت تو خوب شدی برو هر وقت حمله داشتی بیا.الان یه سال و نیمه 3 تا حمله داشتمودفعه قبل چند ماه پیش که اومدم گفت مال کمرته چیزی نیست مدارا کن.این دفعه با حال بد رفتم پیش یه دکتر دیگه 5 روز هم خوابیدم بیمارستان هنوز هم کاملا خوب نشدم.دکترم می گفت تو نباید درمانتو قطع می کردی البته پارسال هم که پیش دکتر نفیسی رفتم گفت باید درمانتو ادامه بدی.ولی من روی اعتمادی که به طوفانیان داشتم حرفشونو گوش نکردم.این شده عاقبتم.خدا ازش نگذره