وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1)
+--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 (/Thread-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-%D8%B3%D9%86%D8%AA%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-92)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - ahya - 2014/02/13

مرسی فربود و شهرزاد که زحمت عکسارو کشیدین.
واقعا قشنگن
من عکس خودمو مامانمو گزاشتم رو دسکتاپ love28love28 که البته مریم جون لحظه آخر اومد و خوشگل ترش کرد.laughing3laughing3laughing3

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - pesareshoja_ir71 - 2014/02/14

سلام بچه ها این عکسا که همه میگن قرار نیست برای من فرستاده بشه عایا
دررست من ساکت بودم تو دیدار ولی بودم

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - hilda - 2014/02/15

شهرزاد از بس که عکس گرفتی دست به عکست خوب شده عکسا خیلی خوب بودن مرسیییییییییییییییییییییی evilgrin0039.gif

دوباره خاطرات اون روز زنده شد و به دنبالش دل تنگیا هم زنده شدن

عکس منو دخترم خیلی خوبه love28

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - hamid_147 - 2014/02/15

(2014/02/14, 10:38 PM)pesareshoja_ir71 نوشته است: سلام بچه ها این عکسا که همه میگن قرار نیست برای من فرستاده بشه عایا
دررست من ساکت بودم تو دیدار ولی بودم
سلام دوست عزيز شما احتمالا تو نظر سنجي شركت نكرديد به fireboud پيغام خصوصي بديد

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - پویش - 2014/02/16

دستتون درد نکنه،عکسها خیلی قشنگه ممنون

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - م.ه - 2014/02/16

(2014/02/13, 10:31 PM)ahya نوشته است: مرسی فربود و شهرزاد که زحمت عکسارو کشیدین.
واقعا قشنگن
من عکس خودمو مامانمو گزاشتم رو دسکتاپ love28love28 که البته مریم جون لحظه آخر اومد و خوشگل ترش کرد.laughing3laughing3laughing3

من الان عذاب وجدان گرفتم که عکس مادر و دختر رو خراب کردمSad

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - hamid_147 - 2014/02/17

اقاااااااااااااااا عکاس کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا من اصلنی نیستممممممممممممممممممم بهم زود معرفیش کنید بکشمششششششششششششangry3angry3angry3angry3angry3angry3angry3angry3angry3

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - hilda - 2014/02/17

(2014/02/16, 10:41 PM)م.ه نوشته است:
(2014/02/13, 10:31 PM)ahya نوشته است: مرسی فربود و شهرزاد که زحمت عکسارو کشیدین.
واقعا قشنگن
من عکس خودمو مامانمو گزاشتم رو دسکتاپ love28love28 که البته مریم جون لحظه آخر اومد و خوشگل ترش کرد.laughing3laughing3laughing3

من الان عذاب وجدان گرفتم که عکس مادر و دختر رو خراب کردمSad

مریم جون اتفاقاً تو قشنگترش کردی این کار تو یعنی این عکس تو یه جمع خیلی شاد پر انرژی و دوست داشتنی گرفته شده که یاد آوریش برای همه ی ما لذت بخشه icon_question

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - nanaz - 2014/02/17

مـــــــــــــــــــــــرسی از عکسای خوشـــــــــــــگلagreement2
عکس منو شهرزادم خیلی باحاله فقط اون 4تا شوید موی من دیزاین عکسو بهم ریختهlaughing3laughing3
یکی ام نبوده بگه آزاده جان اونقدرم سرد نیست این شالو پیچوندیlaughing3laughing3laughing3

RE: آخرین دیدار ام اس سنتر در سال 92 - hadisss - 2014/02/17

فک کنم هفتاد و یکمین نفری بود که دیدار رو ثبت نام کرده بودم
تصور نمیکردم بتونم دیدار رو بیام
حتی وقتی بلیط گرفته بودم کم مونده بود به خاطر شرایط بد آب و هوا بلیطمو کنسل کنم
بعدشم که توی راه رسیدن به دیدار توی ترافیک ولیعصر گیر افتادیم و حدودای 45 دیقه دیر رسیدم به دیدار. اولش عصبی بودم. ولی وقتی اول احیا رو دیدم و پریدیم بغل هم و وقتی اومدم داخل سالن و صدایی از میون جمعیتی شلوغ پلوغ گفت به افتخار حدیث و سوت و کف و اینا اولش خجالت کشیدم ولی بعدش یه نگا انداختم و دیدم خیلی از چهره ها آشنان. دوستای سفر شمال
بعدشم داداشم منو رسونده بود و اگه میخواست دوباره برگرده و با توجه به ترافیک گفت منتظرت میمونم. آغا منم پریدم پیش حمید که ای آغا من که برا همراه هماهنگ نکرده بودم یعنی تصور نمیکردم توی ترافیک گیر کنیم. گفتند برادرت را بگو بیاید داخل. مرسی حمید
خیلییییییییییییییییی بهم خوش گذشت
خوشحالم که تونستم بیام