تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>من یک سال قبل از ام اس تصادف کردم و رفتم بیمارستان چشمام جایی رو نمی دید . سی تی اسکن که انجام دادن گفتن مشکوک هست و باید یک شب بستری شم چون اون موقع بیماری آنفولاآنزا شایع شده بود بابام رضایت داد بریم خونه دقیقا ماه رمضون 2 سال پیش بود 87 !
بعد از چند ماه که سی تی اسکنم رو به یکی از اقوام نشون دادم ( ایشون پزشک متخصص جراح مغز و اعصاب هستند ! ) به من گفتن گوش چپت خوب می شنوه ؟
گفتم بله چطور مگه ؟ گفت هیچی این جا داخل سی تی اسکن یکمی مشکوکه ... حالا طوری نیست . منم گفتم : نه من جفت گوش هام عفونت های چرکی داشت که اتفاقا گوش راستم مشکل زیادی پیدا کرده بود که آنتی بیوتیک های تزریقی مصرف می کردم 10 تا آمپول بودن که 12 ساعتی باید تزریق میشدن که عفونتش مربوط به گوش داخلی بود. ولی گوش چپم عفونتش مربوط به گوش خارجی بود که با دارو رفع شد .
خلاصه ماجرا تمام شد و بعد از چند ماه چشمام دچار عدم تشخیص اطراف شد هر دوتاش با هم . طوری بود که روی پله که بودم نمی تونستم بفهمم فاصله پله بعدی با پای من چقدره و این مئله باعث شد که چندین بار توی خیابون بخورم زمین چون نمی تونستم تشخیص بدم. بعد از چند وقت رفتم پیش چشم پزشک که دکتر بی سوادی بود و به من عینک آستیک ماتی داد . منم با زدن عینک دچار سر گیجه های بدی شدم که عینک رو کنار گذاشتم .
چند ماه بعدش به دلیل درد های شکم رفتم دکتر که برام تشخیص آپاندیس دادن که بعدش معلوم شد کیست فولیکولار هست و داروهای مزخرف هورمونی برام تجویز کردن . هنوز یک ماه نشده بود که درد چشم شروع شد و منچون دم امتحاناتم بود به بابا و مامان چیزی نگفتم تا اینکه چشم راستم دردش خوب شد ولی چشم چپم حالا دیگه علاوه بر درد تاری هم گرفته بود که چون وقعا غیر قابل تحمل شده بود به مامان گفتم و رفتیم بیمارستان تخصصی چشم که اونجا بعد از انجام 2 تا آزمایش پریمتری تشخیص رو دادن .
یک مسئله مشکوک برای من هست که مدتی هست دنبالشم اگر به نتیجه ای که می خوام برسم اینجا هم عنوان می کنم .