ام اس را برای خانواده همسر آینده کی و چطور مطرح کنم؟! - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>حالا برا من برعکس این موضوع اتفاق افتاد
فامیل بودیم و خانواده ش میدونستن و راضی بودن.
من از این روند و اینجور آشنایی سنتی راضی نبودم اما خب دیگه پیش اومد.

یه شب اومدن و خواستگاری اولیه انجام شده بود و حرفامون رو زدیم
قرار شد بازم صحبتها مدتی ادامه داشته باشه

پسره هم اولش که شنید ام اس رو راضی بود و صحبتهامون رو کردیم
یکماهی و اندی با هم حرف زدیم زیر نظارت خانوادمون
حالا نمیدونم بگم ام اس نمی دونم بگم چی
دیگه وقتی قطعی شد پاشن خواستگاری رسمی بیان پسره گفت نه من نمیام منصرف شدم
تا شب قبلش هم داشتیم باهم حرف و قرار مدارامون رو میذاشتیم و اوکی بودیم با هم
یهو جا زد.....
===حدود دو ماه هم حرفامون رو زده بودیم
خوانوادش زنگ زدن عذرخواهی و ... و کلی احساس ناراحتی از کار پسرشون
و من فقط مونده بودم خب ینی پسره چرا خودش معرفت نداشت لااقل دلیلو بهم بگه
فقط میدونم کلی حرف عاشقونه دروغ و قرارای دروغ و برنامه های دروغ بهم گفت و رفت...
من که همون شب گذشتم و اصراری نکردم که حتی ببینم چرا
سختبش اینجا بود به خانواده م بگم چرا پسره جا زد یهو
به قول دکترم که میگه هر کسی شایسته شما نیس و هر کسی نمیتونه درک کنه بیماریتون رو

اون بخش از فامیلامون الان دیگه رو ندارن توی روی ما نگاه کن و خجالت زدن. قشنگ دیدم همچین حالاتی رو ازشون