آثار دویک - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>تحت درمان از دیشب و یک هفته پس از شروع تاریکی,
ممنون از اینکه جواب پیاممو دادید آقا ایمان, انشاالله که همگی باهم شفا پیدا کنند, دیروز یکشنبه صبح بردیمش بیمارستان سینا در تهران, از دوشنبه تا پنجشنبه چشم راستش کم کم تاریک شد, توی همین بازه ی زمانی از درد زیادی که داشت کم کم کاسته شد هرچند که هنوز کمی درد رو داره, جمعه و شنبه هم دنبال دکتر خوب و بیمارستان خوب میگشتیم, دوستانی که در تهران هستن کمک کردن و صبح روز بعد از پیامی که گذاشتم طبق راهنمایی دوستان پیگیر شدم, و یک روز بعد از پیگیری صبح زود یعنی همین دیروز ساعت ۱۰ صبح در اورژانش پذیرش شد و برای چک کردن سلامت هر دو چشمش به بیمارستان فارابی منتقل شد که حدود یک ساعت ویزیت اورژانسی چشم در بیمارستان فارابی تهران انجام شد, در جواب گفتن که چشم چپ دیدش برنمیگرده اما چشم راست سالمه و از نظر عصب بینایی باید سریعا تحت درمان بخش نورولوژی قرار بگیره و بعد از برگشت به بیمارستان سینا در همان اورژانش بلافاصله کورتن درمانی شروع شد و ۴ ساعت بعد حدود ۱۲ شب در بخش نورولوژی بستری شد, دوباره امروز صبح بعد استراحتش پالس دومش رو وصل کردن به آنژوکتش, البته پالس ها با سرعت خیلی کم وارد بدنش میشه, گفتن حدود چهار ساعت باید زمان ببره و یکدفعه وارد نشه, اینجور که دکتر گفته روزی دو پالس کورتن و بعد یک بار پلاسمافرز انجام میشه واسش, البته تا این لحظه همچنان پالس دوم بهش وصله و پلاسمافرزی تا الآن انجام نشده توی این زمانی که تقریبا نزدیک به یک روز میگذره از شروع درمانش, هر روز ازش نمونه خون میگیرن, اما تا این لحظه که ام آر آی نداده, در جواب بهش گفتن که ۹۰ درصد احتمال بازگشت بینایی هست,
بنظرتون این تاخیر یک هفته ای از شروع سانحه ی تاریکی چشم تا شروع درمان با پالس ترابی و اینکه کلا تاریک شده و نوری احساس نمیکنه آیا این مشکلی بوجود نمیاره؟ این یکی از نگرانی هایی هست که مادرش داره
سوال دومم هم اینه که شما گفتید وضعیتتون بدتر از این هم شد یعنی چجور شدید؟ مگه برای بیمار دویک بدتر از اینم میشه که دو چشم کاملا تاریک شدن و شب و روز رو هم نمیتونن تشخیص بدن؟
مادرش کلا پیششه و تمام کاراشو انجام میده حتی شب هم روی تخت کنارش میخوابه که با آرامش استراحت کنه, منم که هر وقت میرم پیشش یا تلفنی باهاش حرف میزنم بهش امید صد در صدی میدم و کمی هم میخندونمش تا روحیش شاد باشه
واسش دعا کنید, خدا شما رو خیلی دوست داشته که بینایی رو بهتون برگردونده, پس حتما خدا دعای شما رو قبول میکنه و بینایی رو به عشقم بر میگردونه