کنار اومدن با ام اس - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>
(2017/03/26, 06:34 PM)nahid نوشته است:
(2017/03/26, 07:14 AM)n70 نوشته است: سلام دوستان عیدتون مبارک.
من امسال بدترین عیدیمو گرفتم.
دوستان من یماهه فهمیدم ام اس دارم.
دکترم فعلا دارو شروع نکرده فقط چنتا دگزا نوشت تابعدعید.
خعععلی روحیه م بدشده.
پدر ومادرم از مریضیم بی خبرن و اصلا دلم نمیخواد بفهمنsad2
تمام فکرم اینه ک نکنه حمله ای چیزی بم دس بده و اونا بفمهمن.
بنظرتون اگ داروامو مرتب مصرف کنم ممکنه حمله داشته باشم؟؟sad2sad2

سلام. سال نو بر شما هم مبارک باشه .icon_question
نگران نباشید ، مهمترین چیزی که باید در نظر داشته باشی حفظ روحیه هست . استرس و نگرانی اگه زیاد باشه ، هر بیماریی رو - چه ام اس باشه چه دیابت ، چه آنفلوانزا و... - بدتر میکنه . برای مقابله با ام اس باید نگرانی های بیخود رو از خودتون دور کنید. اگه طبق دستور دارو مصرف کنید و تغذیه سالم و نرمش رو هم بهش اهمیت بدید ، خیلی کمک بزرگیه برای کنترل بیماری. نترسید درصد زیادی از مبتلاها مشکل مهمی پیدا نمیکنن و زندگیشون رو عادی ادامه میدن و اگه نگن کسی متوجه بیماری اونها نمیشه. حمله ممکنه اصلا سراغتون نیاد. بهش فکر نکنید.

دوستان خوبم که نگران درس مدرسه و دانشگاه و ادامه تحصیل هستید ، نگرانی زیاد و روی یه چیز متمرکز شدن ، برای هیچکس خوب نیست. مگه عمر رو از شما گرفتن ؟ مگه زمان برای شما دیگه نیست ؟ هیچ چیزی ارزش اینو نداره که سلامتیتون رو به خطر بندازین. افراطی به کنکور و درس توجه نکنین. اونایی که رفتن هر رشته بالایی رو خوندن مگه همه موفق شدن ؟ آدم بعدها از این نگرانیهای بیمارگونه پشیمون میشه که چرا انقدر برام مهم بود که از خواب و خوراک افتادم و با روح و روانم چه کردم و...
متعادل به هرچیزی اهمیت بدید نه بیش از حد

مرسی عزیزمicon_question واقعا دلگرم شدم. چقد این سایت خوبه.ایشالا ک همینطو ش ک شما میگین

(2017/03/26, 09:40 PM)alireza1111 نوشته است:
(2017/03/26, 03:07 PM)n70 نوشته است:
(2017/03/26, 12:44 PM)alireza1111 نوشته است:
(2017/03/26, 07:14 AM)n70 نوشته است: سلام دوستان عیدتون مبارک.
من امسال بدترین عیدیمو گرفتم.
دوستان من یماهه فهمیدم ام اس دارم.
دکترم فعلا دارو شروع نکرده فقط چنتا دگزا نوشت تابعدعید.
خعععلی روحیه م بدشده.
پدر ومادرم از مریضیم بی خبرن و اصلا دلم نمیخواد بفهمنsad2
تمام فکرم اینه ک نکنه حمله ای چیزی بم دس بده و اونا بفمهمن.
بنظرتون اگ داروامو مرتب مصرف کنم ممکنه حمله داشته باشم؟؟sad2sad2

سلام! عید شما هم مبارک! smiling
از اینکه فهمیدم به ام اس مشکوک هستی متاثر شدم ولی این احساسات و نگرانی هایی که نوشتی کم و بیش بین همه ما مشترک بوده بعد از فهمیدن.
راستش متوجه نشدم که چرا نمیخواهی که پدر و مادرت متوجه بشن. به هر حال فکر میکنم اونها در حال حاضر در این شرایط میتونن خیلی کمک کننده باشن و ان شاءالله در کنار هم با موضوع کنار می آیید. حالا یکم صبر کنیم ببینیم بعد از عید دکترت چی میگه و تشخیص نهاییش چیه.
فعلا سعی کن از زندگی لذت ببری چون دلیلی برای نگرانی با توجه به شرایطی که نوشتی وجود نداره. agreement2
ممنون از دلداریتون.قطعی بم گف چارتاپلاک روشن داری و ام اسه.
آخه پدرمادرم گناه دارن سنشون بالاس واونقدسواد و اطلاعات ندارن ک نگران نباشن و بتونن کنار بیان.هرچقدرم بگم مث قدیم نیستو این حرفا باز مطمئنم خیلی ناراحت میشنsad2
ازلحاظ اینکه میگین کمک کننده ان.آبجی و داداشام باخبرن و خداروشکرتاالان خیلی بم کمک کردن.
فقط خداکنه شرایطم همینطو بمونه و بجایی نرسم ک پدرمادرم بفهمن.
الان بزرگترین دغدغه م همینه
به نظر من همونطور که nahid هم اشاره کرد همین استرس اینکه والدینت بفهمن خودش خیلی بده. کلا باید استرس از هر نوع دوووووور بشه!wink2

تمام سعیمو میکنم.خوشبختانه تاثیرپذیرم.ازصب ک اومدم اینجا واقعا امیدوارشدم.
همین الان ازتولد برگشتم باورتون نمیشه بااین شرایط روحیم از همشون سرحال تر و شادتر بودم.
icon_biggrinhappy0065.gif من میتووووونم غلبه کنم. شمام دعام کنین