کتاب چطور ام.اس را شکست دادم - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>عزیز هیچکس منکر اهمیت دانش پزشکی نیست و بوراچ و والس یا جلینک و مونتل ویلیامز ..... هیجکدام اینکار را نکردند و اتفاقا توصیه های دارویی خودشان را هم گفتند و اشاره کردند که تحت نظر پزشک مصرف گردد.
در بین پزشکها موارد قابل تحسین زیادی را ما شاهد بوده ایم و موردهای اندکی که تعهد زیادی به کارشان انگار نداشته باشند. اخیر یکی از بیمارها که باهام صحبت می کرد برای تجویزی که یکی از پزشکان معروف براش کرده بود بسیار تعجب کردم. برای بیمار ام.اسی که سه سال از تشخیصش میگذرد نوانترون آن هم برای سه ماه (ماهی یکباار) در حالیکه نوانترون نباید به این زودی تجویز شود آنهم کمتر از سه ماه، همه امون اینو می دانیم ! خوب چنین موردی هم هست.
مسئله مهم اینجاست که بیشتر پزشکان طب سنتی و کل گرا و مکمل و تغذیه و .... اینا را قبول ندارند. در حالیکه شواهد زیادی درمانهای شگفت انگیز حاصل از اینها موجود است. نمونه اش همین تحقیقات سوانک، پروفسور جلینک، مونتل ویلیامز، والس، بوراچ .... که من کتابهای همه اینها را دارم و خواندم و از شواهد درمانی آنها باخبرم. و خودم با رعایت شاید بگم 20 درصد از برنامه و توصیه های مکمل و غذایی بوراچ تاثیرات شگرفی را در خودم شاهد بوده ام و حال در نظر دارم با پروتکل کامل ایشان و بکارگیری درمانهایی که در کتابش بطور کامل آورده تحول دیگری را در زندگی ام داشته باشم.
جالبه که عللی که بوراچ در مورد بیماری آورده و پرسشنامه ای را هم برای شروع در کتابش قرار داده خیلی از شبهات بیماری را برایم مشخص می کند.
امید که همه امون شاهد زندگی شاد و سالم باشیم.