سکوت ام اسی ها در برابر رسانه - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>دوستان عزبزم اولین بار که من اسم این بیماری رو شنیدم زمانی بود که همکارخواهرم اومد خونه ما.وضعیت راه رفتنش بسیار بدبود وباکمک دیگران میتونست راه بره.اونموقع هنوز بیماری من تشخیص داده نشده بود.اتفاقا همون شخص بود که بااولین دیدار وفقط باشنیدن شرح حال من بهم گفت تو ام اس داری!اما من نه ترسیدم و نه ناامید شدم چون امیدواری رو تو رفتارهای اون دیدم.شاید بعضیا فکرکنن که اگه اولین بار یه بیمار باشرایط بسیار بد رو ببینن و بعد بفهمن خودشونم همین مشکل رو دارن بشدت جابخورن و امیدشونو واسه ادامه زندگی از دست بدن.اما اینطور نیست.من میگم باید واقعیت رو نشون داد حتی اگه ما اون واقعیتو نپسندیم.ما باید واقعیتو بگیم واجازه بدیم خودجامعه خودشو باشرایط ما هماهنگ کنه نه اینکه ما با همه خواسته های جامعه کنار بیایم.