ام اس و نا امیدی - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>
(2013/06/03, 10:03 PM)دنيا نوشته است: بابا ايول به اين روحيه ها. با عرض پوزش فكر ميكنم بعضي ها تو بيان حسشون كمي غلو ميكنن
در ضمن خود گويي مثبت خوبه اما خود گول زني اگه زياد به كار برده شه اشتباه. ام اس واقعيت زندگي ماست پس مگه ميشه فراموشش كرد؟؟؟!!! فكر مگه دست منه كه به بيماري فكر نكنم؟؟حالا نا اميدي هم باشه اتفاقي ميوفته؟ خودش اومده خودشم ميره. نا اميديو ميگم.
ممنونم ولی در بیان حس هیچ غلوی در کار نیست
ام اس را در حد یک بیماری مثل سرماخوردگی قبول باید کرد ولی نباید با فکر مبهم تمام زندگی را بخاطرش خراب کرد که با این فکراست که به ام اس بها داده بشه

(2013/06/04, 12:32 AM)nahal نوشته است: اخه دوست من منی که تعادل ندارم حتی توخونه به زور راه میرم اگه جایی هم برم باید یه بادی گاردببرم مگه دلیلی واسه شادی وامیدواری میمونهrolleyes
با هر شرایطی که داری برو بیرون از خانه سعی کن از بادی گاردت کمک نگیری خودت روی خودت و به ابزاری ( مانند:بیلچر یا واکر ) که داری متکی بشی

بعد سعی کن ببین بدون ابزار چقدر تعادل داری
از فیزیتراپی و ورزش های مفید با نظر پزشکت استفاده کن که به توانی تعادلت را به روز اول برگردانی