عصب واگ چيست....؟؟؟ - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>عصب واگ(Vagus nerve)زوج دهم
[attachment=8447]
این عصب به عنوان دهمین زوج از اعصاب مغزی شناخته می شود كه دارای یك هسته حسی, یك هسته حركتی و یك هسته پاراسمپاتیك است كه مجموعه این هسته ها در ساقه مغز قرار دارند. هسته حسی این عصب تشكیل دهنده بخش تحتانی هسته سولیتاریوس محسوب می شود و حس عمومی و چشایی حلق حنجره ای, حس مخاطی حنجره و همچنین حس پوستی مجرای گوش خارجی و سطح خارجی پرده صماخ را دریافت می نماید. هسته حركتی این عصب تشكیل دهنده بخش میانی هسته آمبیگوس است كه به عضلات حنجره عصب می دهد. هسته پاراسمپاتیك این عصب مهمترین هسته پاراسمپاتیك ناحیه كرانیال محسوب می شود كه از آن به عنوان هسته پشتی واگ (Dorsal nucleus) نیز تعبیر می شود. این هسته كه در كف بطن چهارم و نزدیك به زاویه تحتانی آن قرار دارد الیاف آن در بخش عمده شبكه های احشایی مربوط به دستگاه گوارش (مری, معده, روده باریك و بخش عمده روده بزرگ) و همچنین شبكه های قلبی و ریوی شركت می كند.

عصب زوج 10 كه الیاف مربوط به آن پایین تر از عصب زوج 9 از ساقه مغز خارج می شود, در قاعده جمجمه دارای دو گا نگلیون فوقانی و تحتانی است‌. گانگلیون فوقانی در ناحیه فوسا ژوگولار و گانگلیون تحتانی پائین‌تر از آن (همسطح گانگلیون سمپایك گردنی فوقانی) قرار دارد. از گانگلیون فوقانی واگ یك شاخه گوشی (اوریكولار) منشعب می شود كه با نفوذ در جدار خارجی فوسا ژوگولار در مجرای گوش خارجی و سطح بیرونی پرده صماخ منتشر می شود. شاخه هایی كه در ناحیه گانگلیون تحتانی از این عصب منشعب می شوند عبارتند از:
- شاخه های مشاركت كننده در شبكه حلقی كه با الیافی از زوج 9 و 11 پیوند می شوند و بكمك هم این شبكه را تشكیل می دهند.
- عصب حنجره ای فوقانی (Superior laryngeal nerve) كه در پرده تیروهیوئید نفوذ می نماید و وارد حنجره می شود.


عصب واگ - vagus nerve

عصب واگ در ناحیه گانگلیون تحتانی با اعصاب دیگری از جمله گانگلیون فوقانی سمپاتیك گردنی, زوج 11, زوج 12 و ریشه فوقانی قوس گردنی ارتباط می یابد. تنه اصلی عصب واگ در ناحیه گردن در غلاف كاروتید (در حد فاصل شریان كاروتید داخلی و ورید ژوگولار داخلی) واقع می شود و در این بسته عروقی عصبی به سمت پایین امتداد می یابد. این عصب در حد تحتانی گردن در مجاورت حد طرفی مری گردنی قرار گرفته و وارد تنگه فوقانی توراكس می شود. قبل از رسیدن به توراكس یك یا دو شاخه كاردیاك از این عصب جدا گردیده و در رسیدن به توراكس تنه عصب را همراهی می كنند و سپس به شبكه های قلبی می پیوندند. همچنین قبل از اینكه عصب وارد توراكس شود یك شاخه حنجره ای تحتانی یا راجعه حنجره ای (Laryngeal recurrent branch) از آن جدا می شود كه در سمت راست شریان زیر ترقوه و در سمت چپ قوس آئورت را دور می زند و از شیار تراكئو- ازوفاژیال (شیار بین تراشه و مری) به سمت حنجره بازگشت می نماید.




سوء هضم عصب واگ

اختلالات عملکردي ناشي از سوء هضم عصب واگ :

چهار نوع اختلال عملکردي در دو نقطه دستگاه گوارشي در اثر سو هضم عصب واگ ايجاد مي شود :

1-نارسايي انتقالي هزار لايي (مشکل در انتقال مواد از نگاري به هزار لا) اين عامل سبب

الف-آتوني شکمبه نگاري سبب نفخ مزمن

ب-حرکات شکمبه افزايش مي يابد يا ممکن است طبيعي باشد

2-نارسايي جريان مواد از طريق پيلور

الف-به صورت کامل

ب-به صورت متناوب

نوع 1 نارسايي : عدم انتقال مواد غذايي که معمولا همراه با افزايش حرکات شکمبه اي سبب اتساع تدريجي و پيشرونده شکمبه مي گردد در حالي که هزارلا و شيردان خالي مي شود از طرف ديگر عدم انتقال مواد غذايي از شکمبه به نگاري سبب تجمع مواد غذايي در شکمبه و در نتيجه ايجاد حس سيري موجب کاهش اشتها دام مي شود . از طرف ديگر اتساع شکمبه سبب ايجاد شکل L شکل که به آن حالت سيب و گلابي مي گويند مي شود ميزان مدفوع به دليل عدم عبور مواد غذايي کاهش مي يابد در اثر برهم خوردن روند طبيعي قرار گيري مواد خشبي در شکمبه منجر به خميري شدن مدفوع به همراه مواد فيبري بزرگ و دراز مي گردد همچنين دام با کمبود آب روبروست با توجه به اينکه دام آب مي خورد ولي چون جذب آب در شکمبه صورت نمي گيرد دام با کمبود آب روبرو مي شود .

در صورت قطع عصب واگ در ناحيه کارديا يا قبل از دوشاخه شدن عصب واگ حرکات شکمبه افزايش مشاهده نمود

در صورت قطع هر دو تنه شکمي عصب واگ در امتداد مري

اتساع شکمبه

اتساع نگاري

اتساع هزار لا

خالي شدن شيردان

نفخ

عدم عبور مواد غذايي در اثر آسيب عصب واگ در دو مکانيسم صورت مي گيرد

1-دريچه انتهايي از دولبه عضلاني تشکيل شده که در اثر فلجي يا شل بودن عبور مواد غذايي به هزار لا صورت نمي گيرد

2-جريان مواد غذايي به داخل هزارلا علاوه بر جريان مواد غذايي بوسيله خاصيت پمپ مانند هزار لا صورت مي گيرد که با کاهش فشار مايعات از نگاري به داخل هزار لا کشيده مي شود که در اثر فلج شدن عضلات هزار لا اين اثر از بين مي رود

2-نارسايي جريان پيلور

در اثر استنور يا فلجي دريچه پيلور سبب تجمع مواد غذايي در شيردان و هزار لا مي شود که در نهايت اتساع هزار لا در اين حالت لايه هاي مواد غذايي در شکمبه به هم مي خورد و از طرفي برگشت مواد به داخل شيردان سبب افزايش ميزان کلر در مايعات شکمبه مي شود (ميزان طبيعي آن 30 اکسي والان )

نارسایي حرکت مواد غذايي به روده در اثر نارسايي جريان پيلور سبب ايجاد مشکلات زير مي گردد

1-الکالوز همراه با کاهش کلرخون

2- دهيدراتاسيون

3-احتباس مايع غني از کلر در معده

نارسايي جريان پيلور در اثر قطع شدن تنه شکمي عصب واگ در ناحيه کارديا يا تنه پيش عصب واگ در محل عبور از هزار لامعمولا ايجاد مي شود

جابه جايي شيردان و پيچ خوردگي چادرينه کوچک مي تواند به عصب واگ آسيب بزند

زخم شيردان نيز به نوبه خود سبب آسيب مي گردد

آبستني های سنگين نيز با تغيير وضعيت شيردان در اين نفش دارند

در قطع عصب واگ کاهش جريان قلب را داريم که مي توان با آتروپين جبران کرد که در موارد ديگر نفخ افزايش ضربان قلب را داريم در نفخ با عصب واگ معمولا نفخ گازي است