کتاب زندگی موفق با بیماری ام اس - -

<style>body{font-family: tahoma; font-size: 13px; direction: rtl;} hr{ display: none;}</style>تصور کردنش خیلی سخته. من قبل از اینکه حتی به ام اس مبتلا بشم همیشه از معلولیت میترسیدم. شاید هم انرژی این فکرم بود که باعث شد ام اس بگیرم.
اما گذشت و گذشت.....

تا اینکه معلول شدم...

یه دفعه پیش نیومد. بنابراین خیلی شوکه نشدم.

دوران سختی بود. اما درسهای بزرگی گرفتم. و کیفیت زندگیم خیلی بالا رفت.

روزی یکی از همکارانم ابراز ناراحتی کرد که حتما خیلی برات سخته. تو دختر خیلی فعالی بودی و الان یکجانشین شدی. گفتم نه اصلا هم سخت نیست. از پاهام برای رفت و آمد استفاده میکردم. خوب الان هم در رفت و آمد هستم..

بعد از اینکه ام اس از من دور شد به یک مرکز درمانی مراجعه کردم و با کسانی آشنا شدم که هر کدوم در اثر حادثه ای دچار معلولیتی شده بودند. و چقدر این افراد دارای انرژی مثبت هستند. با اینکه در مدت چند ثانیه قدرت فیزیکیشون را از دست دادند ولی چقدر قوی هستند و با اینکه نیمی از بدنشون در اختیار خودشون نیست مبارزه میکنند و زندگی میکنند..
چقدر شرمنده شدم از خودم که میتونستم فعالیت بیشتری داشته باشم.. و چقدر احساس سلامتی کردم و خدا را شکر کردم که حس دارم، پا دارم و باید بیشتر ازش استفاده کنم.

دوستان به معلولیت فکر نکنید و به سوی خودتون جذبش نکنید. ام اس بیماری ساده ای هست و خیلی راحت قابل درمان هست (کنترل نه، بلکه درمان)

من تسلیم اون نشدم. ساده بهش نگاه کردم و بسادگی از پا در آوردمش. شما هم میتونیدhappy0065.gif