وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: درد عصب سه قلو ( Trigeminal neuralgia)
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
من چند ماه پس از شروع تزریق بتافرون درسال 86 دندان درد شدیدی بصورت برق گرفتگی پیدا کردم که قویترین مسکنها هم تاثیری در تسکین دردش نداشت به دندانپزشک رفتیم هر طور معاینه کرد خود دندان مسئله ای نداشت بعداً فهمیدیم درد عصب سه قلوی صورته. کاربامازپین و گاباپنتین هم اثری نکرد .خودبخود بعد از جند هفته خوب شد حالا هم هر چند ماه یه بار دردش میگیره خودم از اینترنت درمانی پیدا کردم پماد فلفل قرمز ( کاسپین) که روی صورتم میمالم بعد از چند دفعه استفاده درد دندونم خوب میشه. توی سایتی خوندم دردش مثل درد ناشی از گلوله تفنگه love28love28
عصب تری ژمینه یا سه قلو سه شاخه دارد که شاخه اول به اطراف چشم، شاخه دوم به اطراف گونه و فک فوقانی و شاخه سوم به فک تحتانی و اطراف گوش و چانه عصب می دهد. حس این مناطق از طریق این شاخه ها به مغز می رسد.

در بیماری نورالزی تری ژمینه درد در مناطق فوق احساس می شود. ممکن است هرسه شاخه یا تک تک شاخه ها گرفتار شوند. گاهی درد از یک منطقه شروع می شود و بتدریج سایر شاخه ها درگیر می شوند. شایع ترین شاخه گرفتاری شاخه دوم است. درد در مسیرهای دندانهای فوقانی است و در ابتدا ممکن است بیمار فکر کند دندانهایش خراب شده اند.

[attachment=8475]

درد با حملا ت تیز و شدید شروع میشود بطوریکه ناگهان مانند برش چاقو و یا فرورفتن سوزنی تیز احساس می گردد. درد چند ثانیه یا چند دقیقه طول کشیده و سپس فروکش می کند. گاهی چندین بار در روز بوجود می آید. عوامل مختلف می توانند باعث بروز درد شوند مانند مسواک زدن خوردن نوشیدنی های سرد ، تراشیدن ریش یا لمس صورت هنگام آرایش کردن و گاهی حتی صحبت کردن و تکان دادن عضلات صورت و دندانها موجب حمله می شوند


بتدریج دردها پیوسته میشوند و ممکن است بیمار همیشه درد داشته باشد. تقریبا همیشه درد در یک طرف صورت است ولی بندرت درد دوطرفه هم گزارش شده است. در این بیماری تهوع و استفراغ وجود ندارد. تاری دید و قرمزی یا آبریزش دیده نمی شود. تشنج یا انقباضات عضلانی در صورت ایجاد نمی شوند. از گرفتگی و آبریزش بینی و صدا شکایت نمی شود.

علل بیماری


گاهی بیماری ام اس با نورالزی تری ژمینه تظاهر می کند و ام آر آی از این جهت هم بخصوص در بیماران جوان کمک کننده است و البته بیماری نورالزی تری ژمینه اغلب در سنین بالاتری نسیت به ام اس دیده میشود.

در بیشتر مواقعی که بیماری شدت می یابد و به درمانهای مختلف جواب نمی دهد اغلب علت یک کلافه عروقی یا شریان است که در مجاورت عصب قرار رگرفته و ضربانهای شریانی به عصب منتقل میشوند و به عبارت دیگر عصب با این ضربانها کوبیده میشود. ما مواردی دیده ایم که عصب بر اثر فشار طولانی شریان پهن شده و تغییر شکل مقطع آن قابل توجه بود.

گاهی نیز با ابزارهای موجود تشخیصی هیچ علتی برای نورالزی تری ژمینه پیدا نمی کنیم و در این مورد آنرا ایدیوپاتیک یا ناشناخته نام گذاری می کنیم ولی می دانیم که عملکرد عصب سه قلو مخنل شده و باید درمان روی آن و بهبود عملکرد آن متمرکز شود.



تری ژمینال نورالژی در حدود 1% بیماران مبتلا به ام اس رخ می دهد و تقریبا 2 تا 8% بیماران به درد عصب سه قلو دارند.
نسبت زن به مرد حدود 3 به 2 می باشد

درمان:
درمان اولیه:
درمان هایی که ممکن است کمک کننده باشندعبارتند از:

* گرما و سرما درمانی
* ماساژ
* دوری از محرک
* استفاده از تحریکات عصبی الکتریکی پوستی
* پماد های موضعی شامل لیدوکائین ، کتامین ، کتوبروفن

داروهای مورد استفاده شامل:
کاربامازپین
بلکوفن
لاموتریژین
فنی توئین
کلونازپام
والپورات
لیدوکائین وریدی
گاباپنتین
اکس کربازپین
مگزیلتین

ضد تشنج کاربامازپین در درمان درد عصب سه قلو در چندین آزمایش کنترل شده موثر تشخیص داده شده است.بلکوفن و لاموتریژین در آزمایشات کنترل شده مفید تشخیص داده شده است .
استفاده از داروی کاربامازپین یکی از ساده ترین و موثرترین روش های درمان است. بخصوص در ابتدای بیماری بسیار موثر است بطوریکه اگر بیمار هیچگونه سودی از دارو نبرد بهتر است در تشخیص شک کنیم. شاید بیش از نیمی از بیماران با کاربامازپین بهبودی کاملی پیدا می کنند و نصف بقیه نیز رضایت از درمان خواهند داشت. اما در بقیه یا با گذشت زمان یا مقاومت به درمان پیدا خواهد شد و یا پاسخ مطلوبی به دست نمی آید و در این موارد هست که باید به فکر درمان های دیگر بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورم نميشه كه منم جزو همون 1% آدم خوشبختي هستم كه اين درد رو دارم
من نورالژی تری ژمینال دارم بهم گفتن میشه با لیزر درمان قطعی کرد( همون پرتوجراحی استریوتاکتیک‌ با چاقوی گاما )میخواستم بدونم کسی تجربه یا اطلاعاتی در این مورد داره ؟
میشه یه جور مطرح کنی منم بفهمم..........عزیزدل
نورالژی عصب سه‌قلو(به انگلیسی: Trigeminal neuralgia) (به اختصار TN) یک بیماری مربوط به عصب سه‌قلو است.نورالژی عصب سه قلو سردردی حمله‌ای ٬ ناگهانی و برق آسا در قلمرو یک یا دو شاخهٔ عصب سه قلو در صورت می‌باشد.

این بیماری در اثر آسیب تدریجی عصب سه قلو به وجود می‌آید. این بیماری باعث درد شدید در چشم‌ها، دندان‌ها، فک‌ها، پیشانی، بینی و غیره می‌شود. این درد اغلب فقط در یک سمت صورت (چپ یا راست) اتفاق می‌افتاد. این بیماری دارای یکی از شدیدترین دردهای شناخته شده توسط بشر است.
نورالژی تری ژمینال شایع‌ترین نورالژی مغزی می‌باشد که به طور وسیع تری افراد بالای ۵۰ سال را مبتلا می‌سازد. علت اصلی نورالژی تری ژمینال مورد بحث است اما در نزدیک به ۱۰ درصد موارد بیماری‌های پاتوژنیک مشخصی از قبیل تومورهای زاویهٔ مخچه ٬‌ام اس و یا یک مالفوراسیون عروقی از علل ایجاد آن به شمار می‌آیند. درصد باقیماندهٔ موارد نورالژی تری ژمینال ایدیوپاتیک هستند. درد عصب سه قلو به صورت ناگهانی با ماهیتی همانند شوک الکتریکی آغاز می‌گردد. این ممکن است با لمس چانه ٬ مسواک زدن یا عمل جویدن آغاز شود. این درد معمولا بسیار شدید بوده ٬ زمان آن کوتاه و در حد چند ثانیه می‌باشد اما می‌تواند به دفعات متعدد در روز تکرار شود. نورالژی تری ژمینال در ۱. ۹ درصد از بیماران MS وجود دارد و معمولا طی دورهٔ بیماری ظاهر می‌گردد. هرچند که در ۳ درصد موارد ٬ علامت آغاز بیماری است. درد عصب سه قلو در مقایسه با نوع ایدیوپاتیک آن ٬ در بیماری MS در سنین پایین تری ایجاد شده می‌تواند دوطرفه باشد.
انواع :جامعه بین المللی سردرد، نورالژی تری ژمینال را به دو دسته تقسیم کرده است: کلاسیک و علامت دار. نورالژی تری ژمینال کلاسیک علت اثبات شده‌ای ندارد، هر چند که ممکن است همراه با فشردگی بالقوهٔ عروق عصب تری ژمینال باشد. تشخیص نورالژی تری ژمینال کلاسیک نیازمند فقدان هرگونه اختلال نورولوژیک آشکار از نظر بالینی است، در حالیکه تشخیص نورالژی تری ژمینال علامتدار نیازمند تشخیص اختلالات ساختمانی به جز فشردگی عروق است. اختلالات احتمالی شامل پلاک‌های مولتیپل اسکلروزیس ٬ تومور‌ها و درگیری قاعده جمجمه هستند
پاتوفيزيولوژی

اين فرضیه مطرح شده است که علايم نورالژي تري‌ژمينال به دليل دميلينه شدن عصب ايجاد مي‌شود که منجر به انتقال افاپتيک (ephaptic) ايمپالس‌ها مي‌گردد. نمونه‌هاي جراحي، اين دميلينه شدن و همجواري نزديک آکسون‌هاي دميلينه را در ريشه‌ تري‌ژمينال بيمار مبتلا به نورالژي تري‌ژمينال نشان داده‌اند. نتايج مطالعات آزمايشگاهي حاکي از آنند که اکسون‌هاي دميلينه مستعد ايمپالس‌هاي اکتوپيک هستند که ممکن است از رشته‌هاي لمس ملايم به رشته‌هاي درد که همجوار آنها هستند انتقال يابند (انتقال ephaptic).

نظريه‌های کنونی در مورد علت دميلينه شدن بر فشار عروقي وارده بر ريشه عصب از طريق عروق نابجا يا پيچ‌خورده متمرکز هستند. بررسي‌هاي آسيب‌شناختی و راديولوژيک، همجواري ريشه عصب را با چنين عروقي که معمولا شريان مخچه‌اي فوقاني است، نشان مي‌دهند. رفع علايم به دنبال روش‌هاي جراحی که عروق مزاحم را از عصب جدا مي‌کنند، اين فرضيه را بيش از پيش تقويت مي‌کند. در موارد همراهي نورالژي تري‌ژمينال با مولتيپل‌اسکلروز يا تومورهايي که ريشه عصب را درگير مي‌کنند، ميلين‌زدايي مشاهده شده است. علل متعدد ديگري براي نورالژي تري‌ژمينال شرح داده شده‌اند از جمله ارتشاح آميلوييد، ناهنجاري‌‌هاي شرياني-وريدي، فشار استخواني و انفارکت‌هاي پل مغزي و بصل‌النخاع. در اکثر اين موارد، ميلين‌زدايي مي‌تواند علت زمينه‌اي باشد. اکثر پژوهشگران اکنون اين نظريه را پذيرفته‌اند که نورالژي کلاسيک از فشار عروقي بر ريشه عصب ناشي مي‌شود. اين امر به دميلينه شدن عصب و ايجاد ايمپالس‌هاي نابجا منجر مي‌گردد که منتشر شده، زمينه‌ساز يک حمله معمول مي‌شوند.
درمان

درمان آغازين انتخابي براي نورالژي تري‌ژمينال درمان طبي است و اکثر بيماران با تجويز داروهاي انتخابي، حداقل بهبود موقتي را تجربه کرده‌اند. بيماراني که به درمان طبي پاسخ نمي‌دهند يا باوجود درمان طبي عود دارند، بايد براي درمان جراحي در نظر گرفته شوند. براي بيماراني که تحمل درمان طبي را ندارند نيز درمان جراحي در نظر گرفته مي‌شود.
درمان طبی

در نورالژي تري‌ژمينال بر روي کاربامازپين مطالعات وسيعي انجام گرفته است و يافته‌هاي يک فرابررسي شواهد خوبي از اثربخشي اين دارو فراهم آورده است. يک مرور کاکرين تاييد کرده که کاربامازپين درمان موثري براي نورالژي تري‌ژمينال است. تعداد موارد لازم براي درمان(1) (NNT) براي نورالژي 5/2 محاسبه شده است. تعداد موارد لازم براي آسيب(2) (NNH) براي عوارض جزيي 7/3 بوده است که با استفاده از داده‌هاي همه شرايط محاسبه شده‌اند. بعضي از پژوهشگران مطرح کرده‌اند که کاربامازپين به عنوان آزمون تشخيصي نورالژي تري‌ژمينال کلاسيک مفيد است.عدم پاسخ، مطرح‌کننده نورالژي ‌تري ژمينال علامت‌دار يا تشخيص ديگري است که در هر دو مورد احتمال پاسخ به دارو کمتر است. دوزهاي تجويزي از 2400-100 ميلي‌گرم در روز معتبر بوده است و اکثر بيماران به دوز 800-200 ميلي‌گرم در روز در 3-2 دوز منقسم پاسخ مي‌دهند.

کاربامازپين بايد درمان آغازين براي مبتلايان به نورالژي تري‌ژمينال کلاسيک باشد. داروهاي ديگري هم هستند که اگر کاربامازپين به رفع علايم منجر نشد يا تنها تا حدي علايم را رفع کرد، از آنها استفاده مي‌شود. اين داروها در صورت لزوم به کاربامازپين اضافه مي‌شوند يا جايگزين آن مي‌گردند. مطالعات نشان داده‌اند که باکلوفن با دوز روزانه 80-10 ميلي‌گرم مفيد است. داروهاي ديگري که در مطالعات کوچک‌تر يا گزارش‌هاي موارد با موفقيت تجويز شده‌اند، عبارتند از: فني‌تويين، لاموتريژن. گاباپنتين، توپيرامات، کلونازپام، پيموزايد و والپروييک اسيد. اکثر بيماران، حداقل به طور موقت، به يک يا ترکيبي از اين داروها پاسخ مي‌دهند.

طيف متنوعي از داروها و روش‌هاي ديگر براي درمان نورالژي تري‌ژمينال امتحان شده‌اند. مطالعات کوچکي انجام شده‌اند که موفقيت درمان با توکسين بوتولينيوم نوع A (بوتوکس) را در برخي از بيماران نشان داده‌اند و گزارشي مبني بر رفع علايم پس از جريان شديد اتفاقي از دستگاه تحريک عصبي الکتريکي پوستي وجود دارد. کپسايسين موضعي (زوستريکس) در يک کارآزمايي غيرکور براي درد نورالژي تري‌ژمينال ماگزيلاري مفيد بود. در يک مطالعه کوچک تک دوز، تزريق عضلاني سوماتريپتان مفيد واقع شد. يک مطالعه جديد، نشان داد که ليدوکايين داخل بيني به طور قابل توجهي درد نورالژي تري‌ژمينال ماگزيلاري را براي بيش از 4 ساعت کاهش داد. طب سوزني، دکسترومتورفان و بي‌حس‌کننده‌هاي چشمي موضعي در کارآزمايي‌هاي کوچک موفقيتي نشان ندادند. يک مرور اخير کوکران نتيجه‌گيري کرده است که شواهد کافي از کارآزمايي‌هاي شاهددار تصادفي‌شده‌ وجود ندارند که نشان دهند داروهايي جز داروهاي ضد صرع در مبتلايان به نورالژي تري‌ژمينال موثر هستند.
درمان جراحی

روش‌هاي جراحي هم به روش باز و هم از طريق پوست انجام مي‌شوند. انتخاب روش جراحي بايد با درنظرگرفتن ترجيح بيمار و مهارت و تجربه جراح و ارزيابي مخاطرات و فوايد بالقوه هر روش انجام گيرد. اکثر روش‌ها در کوتاه‌مدت موثر هستند، ولي مطالعات حاکي از آن است که عود ظرف چند سال در بسياري از بيماران محتمل است.

روش‌هاي از طريق پوست عبارتند از: تزريق گليسرول، فشردن با بالون، ريزوتومي با امواج راديويي و پرتوجراحي استريوتاکتيک‌ با چاقوي گاما. اين روش‌ها از اين مزيت برخوردارند که نسبتا غيرتهاجمي‌اند، به شکل سرپايي قابل انجام‌اند يا بستري بيمارستاني کوتاهي لازم دارند و عوارض تهديدکننده حيات ندارند. البته، ممکن است در مقايسه با روش‌هاي تهاجمي‌تر، بهبود درازمدت کمتري به دنبال داشته باشند و ميزان بروز فقدان حسي بالاتر باشد که مي‌تواند باعث ناراحتي زياد بيمار شود و درمان آن هم بسيار دشوار است.

روش‌هاي جراحي باز عبارتند از: ريزوتومي تري‌ژمينال ناقص و فشارزدايي ميکروواسکولار. اين روش‌ها مستلزم جستجوي حفره خلفي هستند که مخاطرات خاص خود از جمله سکته مغزي، مننژيت و مرگ به همراه دارد. هرچند ميزان بروز اين عوارض در روش فشارزدايي ميکروواسکولار کمتر از 2 گزارش شده است، به نظر مي‌رسد ميزان بهبود بلندمدت در روش فشارزدايي ميکروواسکولار بيش از ساير روش‌ها باشد به طوري که ميزان بهبود ماندگار 10 ساله بيش از 70 است. اين روش‌ با خطر پايين عود علايم و اختلال حسي همراه است و بنابراين براي بيماران جوان سالم که با خطر کمتر عوارض جراحي‌هاي تهاجمي روبه‌رو هستند، انتخاب مناسبي به نظر مي‌رسد. از چمله داروهایی که در این بیماری به کار می‌روند کاربامازپین و فنی توئین هستند.
لینک منبع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%8...9%84%D9%88
امروز از صبح دوطرف صورتم انتهای فکم درد شدیدی دارم , طوری که باز و بسته کردن دهان و یا جویدن واسم دردناک شدهrolleyesقبلنم تجربه اشو داشتم, منم جزء همون 1% امsmiling , توکلم به خداستinnocent0001.gif
یعنی میخوام بگما هیچ دردی نمیتونه دردناکتر از این درد باشهsad2sad2sad2
نزدیک 10 روزه نمیتونم دهنمو باز و بسته کنم، حتی با قورت دادن آب دهان هم انتهای فکم تیر میکشهsadsadsad
خدایا این دردو نصیب دشمنمم نکنsad2
مرگ بهتر از این درد لعنتیه sadsadsad روانیم کرده angry3angry3angry3
مهدیه جان کاملا درکت میکنم منم چند سالیه هر چند ماه این درد لعنتی را تحمل میکنم
منم این دردو دارم هر چند وقت یه بار میاد سراغم و شدید آزار دهندس بخصوص که با بی حسی هم همراههangry3angry3
صفحه ها: 1 2 3