صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
من متوجه سوال نشدم.میزان نامیدی پیش از ابتلا به بیماری منظورتون هست؟یا وضع فعلی.خوب اولش که به طور قطع آدم ناراحت میشه.ولی به مرور زمان پوستم کلفت شده.مدت ناراحتی 10-15 دقیقه برام هست.با این وضعی که دارم حالا نامید هم بشم؟چه فایده ای داره؟
به قول خیام:
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
ناامیدی واسه چی؟مگه ماچه مشکلی داریم 4تاحرف که بیشتر نیست الف میم الف سین خلاصه اش میشه ام اس
گیراین 4حرف بیفتیم دیگه هیچی. خدابه اونهایی رحم کنه که همزمان دچارقند جربی دیسک کمروگردن آرتروز پوکی استخوان و..........بااین همه حرف می افتن
اعتراف میکنم بعد از ام اس خییییییییییییییلی بهتر و امیدوارتر از قبل شدم!
البته من حالم کاملا خوبه و ام اس تو این 6 سال اصلا اذیتم نکرده!
حال اونایی که وضعشون بدتر از منه رو میفهمم، ولی فک کنم دیگه همه میدونن چقدر روحیه ی خوب تو روند بهبود بیماری یا حداقل خاموش بودنش مؤثره...
من روزای اول خیلی خیلی ناامید و داغون بودم
ولی الان شکر خدا حتی یادم میره ام اس دارم
چه برسه که بخوام ناامید شم.
خدایا شکرت
من هیچ وقت بخاطر ام اس نا امید نبودم .
ولی کلا ناامیدم بخاطر مسائل دیگری در زندگی .
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود
زنده یاد افشین یدالهی
به خاطر ام اس نا امید نیستم. به خاطر اوضاع داغون و گرونی روزافزون خیلی نا امیدم
همیشه فقط 5شنبه ها که باید امپول بزنم یادم میوفته ام اس دارم
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10