وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: آیا شوک عصبی یا هیجان میتواند باعث بی حسی یا عود بیماری شود ؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
قبلا گفتم که من 20 ساله که ms دارم در طی این سالها فراز ونشیبهای زیادی رو تحمل کردم....اون سالهای اول دکترم دکتر ایلخانی بود که من خیلی ممنون ایشون هستم..مدتها فقط داروی خوراکی بود تا تازه آمپول آوانکس اومده بود من مدت 2 سال کامل میزدم وخودتون می دونید که جای آمپول در دراز مدت چقدر دردناک میشه..بعد 2 سال به بهبودی 100% رسیدم تا جادیکه دکتر گفت دیگه نیاز به هیچ دارویی نداری اینقدر خوشحال بودم که نگو گفت طبق آماری که من دارم تا این لحظه تو دومین نفری هستی که بهبودی کامل داشته.....پرسیدم دوباره کی بیام گفت هیچ وقت چون نیازی به من نداریagreement2 نمی دونید چه حالی داشتم انگار دوباره به دنیا اومدم........تا مدتها خیلی مراقب خودم بودم بودم که حالم بد نشه حدود یکسالونیم گذشت..خیلی حالم خوب بود...تا اینکه یک روزکه تنها تو خونه بودم پدرم زنگ زد ودر موردی که اصلا من مقصر نبودم سرم داد کشیدrolleyesبا ورتون نمی شه گوشی تلفن تو دستم خشک شد...اون دادشو زد وقطع کرد تا عصر که همسرم بیاد خونه تمام بدنم بیحس بود چشمام بسختی میدید راه نمی تونستم برم حتی بیشتر صورتم بیحس بود زبونم گلوم........خلاصه با یک داد کشیدن ساده 10 سال زحمت دود شد رفت هوا..angry3angry3angry3angry3angry3....دکترم خیلی عصبانی بود که چرا رعایت نکردی با اینهمه عذاب خوب شدی...بسترشدن بیمارستان همان ودر طی سالها چندین بار عود وفروکش کردن همان sadsadsadsadالبته دکترم واقعا خوب بود اینکه من الان تحت نظر دکتر صحرائیان هستم بخاط بیمارستانهwink2
خیلی خوشحالم از صح تا به خال که من این مطلب رو نوشتم 20 نفر دیدیند اما هیچکس دچار این مورد نشده از ته قلبم خوشحالم چون حس خیلی بدی به آدم دست میدهrolleyesrolleyes
من چرا ندیدم این مطلبو؟!!!!confused
خب خیایا هستن که در اثر یه شوک مثل فوت عزیزان یا یه جر و بحث ساده که ما واسه خودمون میکنیم یه غم بزرگ و تا 10 سال بعد هم یادمون میمونه دچار حمله میشن
حود من 4 سال با ام اس زندگی کردم زیادم برام مشکلی نداشت اصلا پیگیر هم نمیشدم که چرا بی حسه
ولی با فوت یکی از عزیزترین هام (جا داره اینجا تشکر کنم از فامیل هامون که جوری بهم گفتن که تو دلم اب که تکون خورد هیچ طوفان هم شدbadtaste)ام اس من فعال شد و چشمم تار شد
البته یه هفته بعد مال شما نمیدونم چرا اینقدر زود و اینقدر زیاد دچار بی حسی شده

یه بارم که سر یه جر و بحث نسبتا بزرگ که من واسه خودم بزرگتر هم کردم دوباره راهی بیمارستان شدم ولی بازم یه هفته بعد از اون اتفاق بود


نمیخوام جسارت کنم ولی من فکر میکنم اگه این سوالتون بی جواب مونده بخاطر اینه که تقریبا همه میدونن استرس منفی میتونه باعث ایجاد حمله در بیماران ام اس میشه
من کلا دختر حساسی هستم هر چیز کوچیکی رو بزرگ میکنم2 تا حمله داشتم اولی رو نمی دونم ولی دومی به خاطر استرس یا عصبانیت نبود نمیدونم واسه چی بودتا حالا هرچی عصبانی میشم هیچ تغییری خدا رو شکر نمیکنم
کلا پیدایش ام اس برای من بعد از یک فشار عصبی طولانی مدت بود . بعد از اون هم پیش اومده که با بروز فشار عصبی دچار حمله و دگرگونی در وضعیت جسمانیم شده باشم .
منم دومین حمله بعد از 4 ماه که ام اس گرفتم بود دکترم می گفت حمله دومت خیلی زود اتفاق افتاده اما من شب قبلش خیلی زیاد ترسیده بودم شوهرم نزدیک بود تصادف کنه من کلی ترسیدم کلا من آدم ترسویی هستم صبح که بیدار شدم قادر به حرکت پای چپم نبودم اما الان خیلی بهترم .
من برعکس بودم توی حمله آخرم که پام بیحس بود و لرزش داشتم دخترم یه دفعه مریض شد و من خیلی نگران بودم ولی همه علائمم رفت !!!!!!! هستی جان الان چطوری؟؟
یه سوال هستی جان موقعی که خوب شدی ام آر آی هم بدون پلاک بود؟ من خیلی دوست دارم از وضعیت اونایی که سابقه شان زیاده بدونمwink2
فشار عصبی برای مبتلایان به ام اس خیلی خطر ناکه !! من خودم چند روز پیش یه جر و بحث کردم هنوز حالم خوب نشده حس میکنم پام کمی بد تره شده حالش !!!!

ارامش و صبر در مسائل خیلی در کنترل ام اس اثر داره ولی انگار خیلی سخته بعضی وقتها عصبانی نشیangryangry
سلام غزل جان از اینکه اینقدر به سلامتیت اهمیت میدی خوشحالم راستش اون موقه که بهبودی داشتم فقط یک پلاک بینهایت ریز مونده بود الان کمی بزرگ شده ولی کلا مدتهاست که حالم خیلی خوبه اما اون استرس هنوز توی من هستsad2
مثلا من روزها موزیک گوش میدم یکی از موزیکهایی که گوش میدم تیتراژ آخر ماه عسله...خیلی دوست دارم اما به شوهرم گفتم نا خود آگاه وقتی اونو میشنوم کمی دست وپام میلرزه می دونی چرا؟party0048.gif چون دقیقا وقتی تموم می شد من هول اینو داشتم زودتر سفره افطارو آماده کنم....هنز وقتی این آهنگو میشنوم ناخودآگاه این حالتو دارمangry3angry3angry3دارم سعی میکنم این حالو از خودم دور کنم..agreement2
الان مشکلی جز نکته سنجی وخلاجی رفتار دیگران ندارم بعضی وقتها زیادی به این چیزها اهمیت میدم البته خودم خیلی اذیت میشمrolleyesrolleyesاما کلا خوبم داروی خاصی مصرف نمی کنم....سعی میکنم با کارم خودمو مشغول کنمicon_questionicon_questionlove51love51
راستی گلم شما مشهد میایی؟icon_biggrinicon_biggrinlove51love51
Fekrnemikonam hichkas ghadre man darket kone .roozhaye benahagh tobikh shodan ziyad dashtam.ama khodaroshokr shohardm tamamew inharo mifahme va poshtame.az khodi keshidan sakhte.
صفحه ها: 1 2 3 4