وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: کتاب چطور ام.اس را شکست دادم
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
سلام دوست عزیز:
دوستان تهرانی می توانند به این آدرس مراجعه نمایند:
تهران، خیابان انقلاب، مقابل دانشگاه تهران، جنب بانک ملت، پلاک 1202، طبقه همکف/ فروشگاه فردابو تلفن:021-66406160
تهران/ خیابان انقلاب/ بین 12فروردین و فخر رازی- پلاک 1256- فروشگاه کتاب چهر/ تلفن: 66469889
اصفهان: شیخ صدوق شمالی/ ابتدای شیخ مفید/ کتابسرای پدرام
مشهد/ انجمن ام.اس/ سرکار خانم فنودی
همدان: خیابان میرزاده عشقی/ بیمارستان فرشچیان/ قسمت درمانگاه/ کلینیک ام.اس/ خانم غضنفری
مراجعه نمایند.
و دوستانی که قصد خرید اینترنتی دارند به این لینک ها مراجعت فرمایند:


http://www.fardabook.com/%DA%86%D8%B7%D9...D8%B3.html

و کتاب دیگر را با این لینک:
http://www.fardabook.com/%D8%B2%D9%86%D8...DB%8C.html
[/url]
سئو سایت 

خرید بک لینک 

[url=https://www.tarafdari.com/node/1528812]
حملات ناشی از بیماری ام.اس یا هر نوع بیماری دیگری فقط ناشی از وجود یک مخمر یا ویروس یا از کار افتادن سیستمی در بدن نیست. علت حملات خیلی بزرگتر از این حرفهاست. علت آن تجمع تفکرات طولانی مدت فرد، هیجانات، سطح استرس، ارتباط معنوی، ژنتیک، رژیم و فاکتورهای محیطی است. حافظه سلولی بدن، هرنوع عنصری را ذخیره می‌کند و بخشی از به دست آوردن سلامتی و بازسازی حیات به معنی آزاد کردن هریک از آنهاست. بدن بطور ذاتی به دنبال سلامتی و تعادل است. فقط وقتی که سمی را که با خودمان حمل می‌کنیم اگر قدرتش بیش از توانایی بدنمان شود، در آن صورت بیماری خودایمنی رخ می‌دهد.
دکتر آندریو ویل درکتاب "بهبودی خودبخودی" می‌گوید:"یکی از موثرترین راه‌ها برای از بین بردن بدبینی پزشکی، پیداکردن فردی است که مشکلی شبیه شما دارد و حالا بهبود یافته است."
من هم هروقت با افرادی مواجه می‌شوم که مشکل سلامتی آنها برطرف شده است از آنها می‌خواهم که گاهی مراجعه‌کنندگان با بیماری مشابه را برای راهنمایی و مشاوره نزد‌شان بفرستم.
در 15 سال اخیر به هزاران بیمار کمک کردم که سلامتی‌شان را بازیابند. در بخش سوم کتابِ چطور ام.اس را شکست دادم، داستان‌های موفقیت برخی از بیمارانم را خواهید خواند. هدف من کمک به بیماران جهت یافتن ریشه بیماری‌شان می‌باشد و نیز یاری رساندن به آنهایی که با بیماری خود در ستیزند، تا دریابند برگشت و بهبود بیماری امکان‌پذیر است همچنانکه برای من بود. پروتکل مناسب، دانش، بیمارشدن یا نشدن، همه در اختیار قدرت شماست و آن بستگی به تغییر ذهن و جسم‌تان دارد.
تمامی حقوق این خبر متعلق به سایت ام اس سنتر میباشد و انتشار خبر بدون درج نام ام اس سنتر مجاز نمیباشد.
آن بوراچ" کتاب چطور ام.اس را شکست دادم" – مترجم: نسرین امامی زاده soulpower3@

این کتاب را از کجا می توان تهیه کرد
سلام دوست من
کتاب فقط در شهرهای زیر قابل تهیه است:
سلام دوست عزیز
تهران/ اصفهان/ مشهد/ همدان

که در قسمت بالاتر آدرس داده ام.

دوستانی که غیر این شهرها ساکن هستند می توانند آدرس دهند برایشان خودم پست کنم. شاد باشید
با سلام
من تقریبا این کتاب رو خوندم و خیلی مکمل های زیادی معرفی کردند
حالا این مکمل ها رو به چه شکل میتونیم تهیه کنیم
چرا اینقد گرون......28هزار تومان........؟؟؟؟؟
امیدوارم نوشتن این مطالب بتونه به دوستان عزیزم کمک کنه. البته توی یه پست دیگه داستان اتفاقی رو که برام افتاد کامل نوشتم ولی اینجا هم خلاصه‌وار بهش اشاره می‌کنم. بیماری من خیلی قدیمی هست و بیست و اندی سال هست که به این بیماری مبتلا هستم. هیجده سال از دارو استفاده نکردم و عالی‌تر و بهتر از خودم کسی رو نمی‌شناختم چون هم بیماریمو از همون 15 سالگی قبول کرده بودم و هم زیاد بهش محل ندادم که برام مثل یک کوه بشه و زندگی طبیعی و پرفعالیت خودم رو داشتم. هر چند سال یه بار اگه حمله‌ای میومد سراغم بعد از چند ماه، بدون مصرف هیچ نوع کورتونی خوب می‌شد. چند سال قبل به یه حمله دچار شدم. به اصرار مادرم رفتم پیش متخصص مغز و اعصاب. بدون اینکه از پیشینه من چیزی بپرسه بلافاصله پالس تراپی و یکی از سنگین‌ترین و پرعارضه‌ترین داروها رو برام تجویز کرد (بعدها که اوضاع جسمی و روحیم فاجعه‌وار شده بود همین دکتر محترم گفت تو که هیجده سال خوب بودی ام اس خوش خیم داشتی. ضرورتی به مصرف دارو نبود و وقتی بهش گفتم اینو شما که متخصصی باید همون اول به من می‌گفتی، دارو رو شما تجویز کردی! عصبانی شد و گفت خانم اشتباه از خودت بوده!! مجبور نبودی استفاده کنی). شروع به تزریق دارو کردم ولی بدبختانه بزرگترین بلای زندگی به سرم اومد. به قدری دارو عارضه داشت که به هر نوع مشکلی که تصورش رو هم نمی‌کردم دچار شدم. از اونجایی که اکثر ما ام اسی ها مرتب در حال جستجو و کسب اطلاعات درباره درمان بیماریمون هستیم، تصمیم گرفتم زندگیمو نجات بدم. نه از دست ام اس بلکه از دست دارو و عوارض سنگین دارو! در همین اثنا به توصیه نورولوژیست جدیدم (بله! بعضی متخصصان مغز و اعصاب هستن که واقعاً بیمار رو درانتخاب مسیر درمان غیردارویی هدایت می‌کنن و براشون بهبود حال بیمار مهم هست و با گفتن جملة تنها راه کنترل بیماری مصرف دارو هست درها رو به روی بیمارانشون نمی‌بندن) با خانم دکتر متخصصی در آمریکا به نام تری والس که بیماری ام اس پیشرونده داشته و از طریق تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی بیماریش بهبود یافته بود آشنا شدم. روش دکتر والس رو تا به امروز که سه سال شده، مو به مو اجرا کردم و روز به روز حالم بهتر شد تا جایی که دکترم دارو رو قطع کرد و من دوباره برگشتم به زمان قبل از تزریق دارو! متاسفانه وقتی در مورد عوامل تاثیر‌گذار مثل تغذیه بر روی بیماری صحبت می‌شه اکثر پزشکان خیلی به اون بها نمی دن. لااقل تجربه من که اینو نشون داده. به عنوان مثال اخیراً از طرف یک متخصص محترم مغز و اعصاب معروف این نقل قول رو خوندم که: "در مورد تغذیه بیماران مبتلا به‌ ام اس تنها یک توصیه کلی وجود دارد که عبارت است از پرهیز از مصرف غذاهای چرب و پرنمک و استفاده مناسب و متعادل از میوه و سبزیجات". از نظر من این نقل قول درست نیست. پزشکای عزیز این جمله رو به هر بیماری‌ای نسبت می‌دن! کافیه فقط اسم بیماری رو عوض کنین مثلاً به جای ام اس بگیم: "در مورد تغذیه بیماران مبتلا به‌ مشکلات قلبی تنها یک توصیه کلی وجود دارد که عبارت است از پرهیز از مصرف غذاهای چرب و پرنمک و استفاده مناسب و متعادل از میوه و سبزیجات "و یا بگیم: "در مورد تغذیه بیماران مبتلا به‌ سرطان تنها یک توصیه کلی وجود دارد که عبارت است از پرهیز از مصرف غذاهای چرب و پرنمک و استفاده مناسب و متعادل از میوه و سبزیجات". حالا گیریم که این توصیه درست باشه. آیا جامع هم هست؟ این سوال پیش میاد که خوب چه میوه‌ای؟ چه سبزی‌ای؟ چقدر؟ مثلاً فکر نمی‌کنم اگه ششصد گرم سیب رو یک دفعه بخوریم رو به مرگ بشیم ولی در مورد ششصد گرم زعفران چطور؟ چقدر در مورد جزئیات این چیزها به ما اطلاعات داده می‌شه؟ تغذیه بیماران ام اس قوانین خاصی داره. پزشکای ما چقدر از اون اطلاعات دارن؟ همین لبنیاتی که فوری توی بوق و کرنا می‌کنن که وای نباید قطع بشه وگرنه به هزار و یک درد نداشته مبتلا می‌شی! هیچ وقت می‌یان بگن برای جذب کلسیم باید حتماً ویتامین D3 در خونتون کافی باشه و گرنه کلسیم اضافه در خون خودش می‌تونه مشکل ساز باشه؟ اکثرشون نمی‌گن! خود من به عنوان یک قاتل مادرزاد لبنیات! از کودکی که یا در حال خوردن ماست در انواع و اقسام و یا شیر و بستنی و پنیر بودم، چند سال هست که کلاً لبنیات رو قطع کردم چون قسمتی از روش درمانی دکتر والس هست (حتماً می دونین که اونم به دلیل وجود پروتئینی به نام کازئین در شیر هست که می‌تونه سیستم ایمنی رو تحریک کنه و به حمله بیماری ام اس منجر بشه نه به دلیل طبع سرد و اینطور چیزا). فکر می‌کنین پوک شدم؟ نه! بلکه پوکی استخوانم که از صدقة سر کورتون دوز بالا ایجاد شده بود، به نرمی استخوان تبدیل شده. یعنی بهبود یافته و به مرور بهتر هم خواهد شد. چون امروز اونقدر درمورد نقش تغذیة درست برای بهبود پوکی استخوان -حتی بدون وجود لبنیات!- می‌دونم که در گذشته‌ها هرگز نمی‌دونستم (به نظر من شیر گاو و گوسفند در درجه اول مال بچه گاو و گوسفنده. بچه انسان هم معمولاً تا دو سالگی از شیر مادرش استفاده می‌کنه). البته اینو می‌دونم که اکثر پزشکای عزیز با دارو و جراحی و اینطور چیزا سروکار دارن. اونها هم گناهی ندارن. انتظار داریم چی بگن؟ به هر حال، من سلامت امروزم و نجاتم از دست اون همه داروی پرعارضه رو رو مدیون تغییر رژیم غذایی و سبک زندگیم هستم. دیدگاه باریک‌بینانه داشتن نسبت به عوامل مختلفی که بر روی بیماری اثر می‌ذاره، صرفاً نوشتن دارو و درصورت بدتر شدن اوضاع بیمار عوض کردن اون دارو با یک داروی پرعارضه‌تر، مسأله‌ای هست که جامعه پزشکی در همه جای دنیا واقعا باید در موردش تجدیدنظر کنه. حرفای من خیلی زیاده ولی فعلاً همینقدر می‌نویسم. (در پایان یه نکته رو هم به دوستم آقا محسن بگم که در مورد قیمت یه کتاب گفتن 28 تومن گرونه. البته من هیچ نسبتی با مترجم محترم ندارم و ایشون رو هم نمی‌شناسم چون تازه‌واردم. وقتی میریم دکتر حداقل ویزیتش همینقدره. پول دارو و بنزین ماشینو و آژانس اگه ماشین نداریمو ...اینا رو بذاریم روش سر از خداتومن درمی یاره! اونقدر واقعا 28 تومن زیاده؟ اونم برای بیمارایی مثل ما که باید هر روزنه امیدی رو برای خودمون باز نگه داریم؟ اگه خوندن یه کتاب و عمل به دستورات اون بتونه به ما کمک کنه که زندگی بهتری داشته باشیم چرا نباید اون کتاب رو داشته باشیم؟ ضمناً یکی از اقوام ما انتشارات داره و من فکر می کنم بر اساس گفته‌های ایشون قیمت یک کتاب بر اساس استاندار مشخصی تعیین می‌شه. یعنی تعداد صفحات ضرب در عدد 7. احتمالاً باید کتاب 400 صفحه باشه که قیمتش 28 تومن بشه. زحمتی که مترجم برای تهیه و ترجمه کتاب کشیده رو فاکتور گرفتم....)
سلام دوست عزیز خیلی خوشحالم که با تغذیه و سبک زندگی مورد نظر حالتان بهتر شده
دقیقا و خیلی عالی گفتی اتفاقا من کتاب را دارم و بالای 400 صفحه است و روش بوراچ و والس میشه گفت یکیه و من هم با رعایت اینها حالم بهتره
والله ما یه صفحه کاغذ را چند کپی می کنیم و یا پیش یه دکتر رفتن اون هم خرج رو دستمون میذاره انصاف نیست برای چنین کتابی با اون همه زحمت بگیم گرانه
بوراچ هم کل لبنیات را منع کرده و تغذیه و روشهایی که داده با دلیل و منطق بوده و کارساز و عالیه
امیدوارم همه امون بتوانیم از کاری که برامون انجام میشه قدردان باشم.
من فکر میکردم این کتاب ترجمه کتاب خانم والتس هست و به اون نیت رفتم بدنبالش اما متوجه شدم مولفش کس دیگه است ولی با این وجود این کتاب را تهیه کردم. مجموعه ای از رژیم های غذایی مفید را پیشنهاد کرده. خیلی به مصرف چای شبدر قرمز سفارش کرده که البته به شرط اینکه مشکل معده نداشته باشیم. برداشت شخصی خود من این هست که ما باید مواد غذایی مفید را از غیر مفید و مضر جدا کرده و در هر وعده غذایی سعی به مصرف مواد از لیست مواد غذایی مفید داشته باشیم. من فکر نمیکنم بتونم وعده های غذاییم را دقیقا مطابق برنامه غذایی این کتاب پیش ببرم. فکر میکنم رژیم های غذایی توصیه شده در کتاب خانم والتس مثل استفاده از آب استخوان و جلبک دریایی که با یک توجیه علمی و پزشکی آورده شده است مفیدترند. بصورت مشابه توصیه ای که یکی از پزشکان طب سنتی خودمون خیلی بهش تاکید داره استفاده از عرق بهارنارنج و مخلوط ارده و شیره انگور هست که میتونه جایگزین مواد مشابه پیشنهاد شده در این کتابها بشه. من به دوستان پیشنهاد میکنم اگر قصد دارید از رژیمهای غذایی موجود در این کتابها پیروی کنید میتونید بعضی مواد را که در کشور خودمون موجود هستند و دسترسی به آن راحتتر است جایگزین کنید.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7