سلام دوستان عزیز هدف ازایجاداین تاپیک این بود که باهم درزمینه بهبودی پس ازام اس طوفانی بحث کنیم درنظربگیرید که درمان قطعی ام اس اومده ومادیگه سرم کورتن وامپول وعوارض بعدتزریق وعوارض بعدازقرص های خوراکی رونداریم هرچندام اس اذیتهای خودشوکرده ویه جاهایی محدودکرده مارو حالامیخاستم تبادل نظرکنیم که بعدازبهبودی کامل وجدایی ازاین برنامه ها قراره چه کارایی انجام بدیم..اگه شانس ابتلای مجدد داشته باشیم ایا مواظبت بیشتری میکنیم یا همین راهه معمولی که الان داریم روادامه میدیم وازرفتارهای پرخطردوری میکنیم؟کلابرنامتون چیه؟
من اگه میدونستم میخوام روزی به ام اس مبتلا بشم مواظبت میکردم که نشم اگه ان شاالله روزی درمان کامل شدم دیگه غصه الکی نمیخوارم بیخودی استرس و اظطراب به خودم راه نمیدادم اروم زندگی میکردم از همه بیشتر به اونچه خداوند توسرنوشتم قرار داده راضی باشم وااااای اگه برگردم به روزای سلامتیم سعی میکنم اروم زندگی کنم به امید اینکه همه سلامتی شونو بدست بیارن
[size=medium]من خودم بعددرمان شخصیتم مطمعنا متفاوت میشه چون ماام اسی هاسختی هایی کشیدم که مقام تروصبورترشدیم وراهه صحیح تغذیه ومدیریت استرس رویادگرفتیم سعی میکنم خیلی بیشترمواظب سلامتیم باشم
من كه همون تور خواهم بود
البته الان
شايد چند سال بعد بهتر شدم
اما الان اگه خوب بشم دوباره مبتلا ميشم
من اگه خوب بشم دیگه غصه نمیخورم
ولی باام اس یسری مشکلاتم حل شد ولی یسری مشکلات دیگه بوجوداومد
ولی امیدوارم که حال من وبقیه خوب بشه
به قبلش فکر نمیکنم چون خیلی تغییرات با اومدن ام اس تو زندگیم بود اومد که واسم ارزشمندن اما بعدش من میمونم و ی عالمه دوستای خوب ام اس سنتری که عامل بوجود آمدنش اونموقع دیگه شده خاطره و قدر لحظه به لحظه زندگیمو بیشتر میدونم
دیگه خیلی دیره.....
تمام برنامه هایی که ریخته بودیم رفت و برگشتن اونها دیگه محاله....
زندگی بعد از بهبودی هر مریضی همیشه خوبه ولی الان در حال حاضر دیگه فرقی نداره واسه من ...
چون فرصت هایی رو از دست دادم...
بازم خداروشکر
وای من فکر نمیکنمدچندان فرقی برام بکنه،حتی موقع ام ار ای جدیدمو دادم گفتم اگه بگه بیماریت از بین رفته چکار میکنی ،دیدم هیچ حسی نداشتم،ولی امیدوارم درمانش بدست بیاد حتی من خودم حاضرم تا اخر عمرم مریض باشم ولی خواهرم درمان شه چون هشت ساله داره مرتب آمپول میزنه موقعی که باید از زندگیش لذت میبرد البته میدونم همه تو اوج جوانی بوده مریضبشون ولی من حداقل دانشگامو تموم کردم ازدواج کردم بچه دارشدم بچه ام تا حدودی بزرگ کردم بعد مریض شدم ولی اون موقعی که خواست وارد دانشگاه بشه هرچند دانشگاشو هم تموم کرد ولی .....
تا شقایق هست زندگی باید کرد حالا چه با ام اس و چه بی ام اس.
آخر ماه دیگه نوبت ام ار ای دارم. با تمام وجود منتظر خبر خوب از دکترم که بگه دیگه نیازی به آمپول نداری. مسلما وقتی این خبرا بشنوم اول میرم زیارت امام رضا بعد یه زندگی بدون استرس و نگرانی واسه آینده البته با هدف شروع میکنم.