یکی از بچه ها گفت خب ادمای سالم که نمیان با ما ازدواج کنن
چطوره دنبال یکی مثل خودمون باشیم
گفتم اتفاقا من 2تا مثل خودمم به تورم خورده از شانس گندم
اولی که تا فهمید گفت نه...دومی 2هفته بازیم دادو بعد گفت نه
خب واسه هر کسی پیش میاد...ازدواج همه زندگی نیس...اخر همه موفقیت ها نیس...نگاه ادمای اون بیرونم واسم مهم نیس...
باید هممون تلاش کنیم(مخصوصا دخترا) که موقعیتی رو برای خودمون درست کنیم که ادمایی که قبولمون نکردن افسوس بخورن
مریییم جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟به زن برادرت بگو ادمای مثل برادر منم هستن هنوز...وگرنه توام میترشیدی تو خونه
خدایاااااااااااااااااااااااااا؛ من از اون روز میترسم که خواستگارم به خاطر بیماریم منو ترک کنه
به خاطر همین تا حالا اجازه ندادم برام خواستگار بیاد؛ به جز یک مورد که قبل از اومدنش همه چیز رو خانواده ام بهش گفته بودند و پذیرفته بود!
ولی خودم فکر میکنم الآن آمادگی ازدواج ندارم
نیلو جانم مشکلی نیس...هرکی مارونخواست خب نخواست... سر خودش کلاه رفته
حداقل تا10 سال دیگه هنوز فرصت هست که ازدواج کنیم..یه سیب وقتی از درخت میوفته100تاچرخ میخوره...هیچکس از ایندش خبر نداره...
آره مونا جون
بعدا می فهمن که چه اشتباه بزرگی کردن که بی خیال ما شدند
شرم باد بر مدعیان دروغین عشق، اونایی که هییییچ ارزشی برا احساس یه آدم قائل نیستن، اونا که فقط تو ظواهر و بین حرف مردم گیر کردن، اونا که نمیدونن بازی با احساسات یه آدم و شکستن غرورش چه گناه بزرگیه، اونا که جز خودشون هیچیو نمیبینن، اونا که خیال میکنن زندگی همین لحظه است و یادشون میره که ممکنه به حال و روز خیلی بدتری دچار شن، اونا که...
خدایا بدجور کم آورم اما باز صبر میکنم.
به خاطر تمام رنج هایی که میکشم، صبر میکنم؛ صبر اوج احترام به حکمت توست.
خانه پدرم چه بدی داره که بخوام زیر بار مسوالبت برم
چرا انتظار داشته باشم یکی دیگه خودشو درگیر مشکل من بکنه؟چرا یکی که میتونه یه عمر راحت زندگی بکنه خودشو آواره بیمارستانا و دکترا و حلال احمر و داروخانه دنبال دارو گشتن و ... بکنه بخاطر اینکه منو دوست داره! چرا آویزون یه نفر دیگه بشم! هنوز سرپام ، هشت ساله تشخیص داده شده ولی هنوز هیچ دارویی مصرف نکردم و خداروشکر سر پام، شاید از خیلیا کمتر درگیر مشکلات بیماری شده باشم، هشت سال از تشخیص بیماریم گذشت و پیگیرش نشدم و دکتر نرفتم ولی بازم چون نمیدونم ممکنه چی پیش بیاد حاضر نیستم کسی رو درگیر خودم بکنم،انتظار ندارم وقتی کسی متوجه بیماریم میشه پا پس نکشه، سرماخوردگی که نیست ام اسه! اگه تحمل اینکه کسی منو بخاطر بیماری پس بزنه ندارم پس بهتره از کسی خاستگاری نکنم، منم اگه یه آدم بیمار که بیماریش درمان قطعی نداره بیاد خواستگاری خواهرم قبول نمیکنم،