من که 2سال پیش به یکی از خواستگارام گفتم دمشو گذاشت رو کولشو رفت که هیچ تازه ورداشت به همه هم گفت !!آخه پسر اینقدر دهن لق؟؟؟!!!! همون بهتر زنش نشدم!!! بعد از اون جریانم دیگه خواستگار راه ندادم!!! هنوز دارم چوب دهن لقیه اون قبلیو میخورم!!!!
آی گفتید ...واقعا دخترا اینقد دل رحمو مهربونن پای همه چی وای میسن نمونش همین دخترایی که همسر جانبازها شدن همیشه میگم خوبه خانوم ها نرفتن بجنگن وگر نه این پسرا با اون مادراشون مگه حاضر بودن برن خواستگاری اینجور دخترا!!! همینجوریش پسرا فقط به خاطر اسم یه ام اس میزنن زیر همه چی!!!!!!!
واقعا ما دخترا یه چی دیگه هستیم!!!
براساس مطالعات صورت گرفته درانجمن ام. اس ايران 27 درصد بيماران مبتلا به ام. اس هرگز ازدواج نمي کنند.
براساس يک پژوهش صورت گرفته روي سه هزار و 490 بيمار مبتلا به ام .اس توسط دکتر " هومن پارسي " و همکارانش در خصوص بررسي وضعيت تاهل مبتلايان به اين بيماري مشخص شد 952 نفر از بيماران (27 درصد ) هرگز ازدواج نمي کنند، 147 نفر ( 4 درصد) از همسر خود جدا شده و به تنهايي زندگي مي کنند و يک درصد بيماران نيز به علت ناسازگاري با همسر خود (به دليل بيماري ) ترجيح مي دهند طلاق بگيرند؛ اما در عين حال 68 درصد بيماران نيز با همسر خود زندگي مي کنند.
محققان ضمن نتيجه گيري از اين پژوهش، با استناد به آمار رو به افزايش تمايل به جدا شدن از همسر در مبتلايان ام . اس به لزوم استفاده از مشاوره خانواده در استحکام بخشي به وضعيت خانواده اين بيماران تاکيد مي کنند.
سلام
من ام اس ندارم ولی کسی که خیلی دوسش دارم داره
بزار یه خلاصه از داستان زندگیم بگم 1ساله که با یه نفر زندگی کردم واقعا زندگی کردم البته ما با هم دوستیم فعلا.کلی خاطرات خوب باهم داریم.همه چیز خوب بود تا عید که اثار ام اس تو خانومم مشاهده شده.بعداز کلی ازمایش دکتر50%احتمال وجود ام اس رو میده تو عید نوروز امسال بعداز گذشت زمان من 1هفته پیش تو همین برج فهمیدم که 2ماه پیش خبر قطعی که ام اس دارند رو دکتر بهش گفته.اونم بخاطر ام اس میخواد جدا بشیم از هم
چرا؟چونکه دوست نداره خانومم من براش پیر بشم دوست داره با هم پیر بشیم
نه من پیرش بشم.بهم گفت 12 تا لکه مشاهده کرده الانم هر هفته باید امپول بزنه.نوع ام اسش رو برام تعریف نکرد چون واقها تو شوکه هنوز
اما تا اونجایی که فهمیدم پیش روندست
واقعا این چند داغون شدم نه بخاطر بیماریش بخاطر اینکه میترسم ازم جدا شه درست 6ماهه دیگه من میخوام برم خواستگاریش اما اینهه رسم روزگار
به خدا نمیدونم چیکار کنم مشاوره رفتم انجمن ام اس رفتم یسری کمک هایی بهم کردن اما نمیدونم چطور باید راضیش کنم که نه من بخاطر تو که ام اس داری پیر نمیشم واقعا میخوامش واقعا
با اینکه سخته با اینکه خیلی مشکلات جلو رومون هست اما شما که ام اس دارین بهم بگیند؟بنظرتون باید چیکار کنم؟چطوری میتونیند کمکم کنید؟
واقعا دارم عذاب میکشم
نادر جان...اون الان شرایط بدی رو داره...یه خوددرگیری موقت که اولش برا همه مون پیش اومده...الان فقط داره میگه:چرا من؟؟
بزار با خودش کنار بیاد....مطمئن باش کم کم برای خودش و خودت عادی میشه...بخدا ام اس فقط اسمش ترسناکه...وگرنه بخوبی کنترل میشه!!!...بهش فرصت بده و درعین حال تنهاش نزار!!...الان به حضورت خیلی نیاز داره...حتی اگه باهات بداخلاقی یا پرخاش کرد بهش حق بده...اولش خیلی سخته...خیلی
به امید روزای قشنگ برای شما
مرسی از جوابت.ممنونم دوست عزیز
دقیقا میدونم چی میگی.که داره از خودش سوال میکنه.چرا من؟
میدونم چیز خاصی نیست ام اس.تا الان یسری تحقیقات داشتم.کمکم کرده.فقط نمیدونم این ام اس نوع پیشرونده چقدر بده یا اینطور گفته به من که تا اخر خط رو برم
بهم میگی تنهاش نزارم میدونم ولی چطور؟.دقیقا هم حس میکنم پرخاشگر و بد اخلاق شده درکش میکنم بات موقعیتش
.نمیخوام تنهاش بزارم.فقط نمیدونم چطوری؟بهم میگی به حضورم نیاز داره باشه من موافقم اما وقتایی که کنارشم چه کاری از دستم برمیاد وقتی اعصابش خورده یا ناراحته با شناختی که دارم بهم میگه فقط تنهاش بزارم این موقعه ها تا خودش با خودش کنار بیاد؟
دیگه چه کمک از دستم برمیاد؟
پیشنهاداتون چیه دیگخ؟
دکتر بهش گفته نوع پیشرونده؟
...بعید میدونم...چون اتفاقا اگه از نوع پیشرفته هم باشه دکتر اول کاری که نمیزاره تو کاسه مریض و ناامیدش کنه!!...احتمالا اینو گفته که شمارو از خودش دور کنه...اون الان فکر میکنه به اخر خط رسیده...خدایی من اولش با اینکه خودم ام اس رو برا خودم تشخیص دادم ولی فکر میکردم دیگه فرصتی ندارم و همین روزاست که بمیرم
سعی کن فکرشو منحرف کنی....بارها بهش این اطمینان رو بده که پشتش هستی!!...البته اگه خودت به این اطمینان رسیدی!.