بچه ها خسته شدم انقد در مورد این بیماری با خانوادم جنگیدم من علیرضارو خیلی دوست دارم اصلا هم خدایی نکرده به زمین گیر شدنش فکر نمی کنم هر وقتم مامانم میگه جلوشو میگیرم شک ندارم علیرضا خوب میشه ولی خانواده ام همش آیه ی یاس می خونن ولی من نمی ترسم و باید باهاش زندگی کنم برامون دعا کنید.
نقل قول: بچه ها خسته شدم انقد در مورد این بیماری با خانوادم جنگیدم من علیرضارو خیلی دوست دارم اصلا هم خدایی نکرده به زمین گیر شدنش فکر نمی کنم هر وقتم مامانم میگه جلوشو میگیرم شک ندارم علیرضا خوب میشه ولی خانواده ام همش آیه ی یاس می خونن ولی من نمی ترسم و باید باهاش زندگی کنم برامون دعا کنید.
خوب اگه واقعا دوسش داری سعی کن بهش برسی البته سعی کن بفهمی اونم واقعا تو رو دوست داره
تمومه تلاشمو می کنم. آره اونم منو دوست داره .دیگه تموم امیدم به خداست فقط همین.
گيلانه جون دليل مخالفت خانوادت فقط ام اس هست؟
فقط فقط ام اسه چون ما از بچه گی همدیگرو می شناختیم همه میدونن چه پسر خوب و پاک و سالمیه ولی مریضیش تمومه معیارای خوبشو تحت الشعاع قرار داده.
خب پس اگه شناخت دارن نبايد مخالفت كنن
اگر خانوادت با دكتر معالج ايشون صحبت كنن شايد اينطوري خيالشون راحت بشه
مامانم رفت بیش دکترش اما هیچ کدوم از اطلاعاتی که مامانم داشت توسط دکترش تکذیب نشد گفت طی 20-25 سال این اتفاقا میوفته ولی باز من نمی ترسم این جوری که من متوجه شدم همه چیز به روحییه افراد بر می گرده و من با شناختی که از خودم دارم می دونم می تونم یه زندگی آرومو براش فراهم کنم انقد صبر می کنم تا بالاخره راضی بشن.
اي بابا
آفرين گيلانه جون اين بهترين كاريه كه تو انجام ميدي
مطمئنا دكتر چرت گفته
پس منم با اجازتون پیشاپیش این وصلت قشنگ و شیرین رو تبریک میگم .