(2011/10/18, 08:52 PM)مهسا24 نوشته است: [ -> ]سلام
من 15 ماهه عقد كردم و 2 ماهه مبتلا شدم ولي همسرم...
مهسا جان ببخشید اینو میگما ولی چون خودمم یه تجربه ای مثل تو البته تو یه سطح پایین تر داشتم اینو میگم ببین دختر خوب ایه یاس خوندن بسه دیگه بابا تا کی هی میخوای بگی من 15 ماهه عقد کردم ... واز این چیزا ببین اینجا خدا یه لطف بزرگبی بهت کرده طرفتو بهت شناسونده تو فردا تو سختیای زندگی میخواستی به این ادم تکیه کنی
خودت بهتر میدونی ناراحتی بدترین چیزه واست و میدومنی که با غصه خوردن چیزی حل نمیشه پس به خودت بیا دختر قوی باش و فقط به فکر خودت و سلامتیت باش .خواهش میکنم ازت وبلاگتم خوندم اونجا به جای اینکه حرفای خوب بزنی و ذهن جامعه رو نسبت به این بیماری روشن کنی(البته در سطح خودت) باز همین چیزارو تکرار کردی
ایشالا همیشه خوب باشی نگران اینم نباش که یکیو از دست دادی به این امید داشته باش که خدا یکی 10 برابر بهترشو واست کنار گذاشته
حق با ساغره
مثلا همين جا اينقد ه دختر و پسو مجرد خل و چل ريخته 2 به 2 با هم ازدواج كنين مساله حله
ولي بي شوخي زندگي خودتونو بي خودي تلف نكنين دنبال فرشته هايي باشين كه خدا سر راهتون سبز كزده و مي كنه
(2011/10/13, 09:58 PM)مهسا24 نوشته است: [ -> ]كاش ... بي خيال...
من 15 ماه پيش عقد كردم و الان 2 ماهه بيماري ام اس تشخيص داده شده و دقيقا 2 ماهه همسرمو نديدم قرار بود 5 ماه ديگه عروسيم باشه ولي احضاريه ا.ومده كه برم دادگاه خانواده ، آخه به چه جرمي؟ البته راضيم به رضاي خدا
===========================================
سلام
اگر اجازه بدی من هم نظرم رو بدم.
از یک نظر برات ناراحت شدم، از اینکه طرفت یک آیندۀ برنامه ریزی شده را خراب کرد و از یک جهت برات خوشحالم، اونم اینکه حالا فرصت داری همراه واقعی برای خودت پیدا کنی. کیفیت رابطه را نمی دونم اما کمیتش زیاد نبوده، زیاد نبود در مقایسه با عمری که می خواستی با طرفت سپری کنی.
می دونی خیلی وقتها آدمها می ترسند. می ترسند از آینده ایی نا معلوم و تردید در خوشبختی. اما آدمها دو دسته اند، مثل روبرو شدن با تمام مسائل، برخی با ترسشان کنار می آیند و برخی نه، برخی برای پایان دادن به ترس اقدام جدید (مبارزه) می کنند و برخی از اون فرار می کنن.
حق با "علی" است، شاید اگر ما هم جای دیگران بودیم همین عکس العمل را داشتیم.
ترس از نشانه های ضعف است پس نمی توان کسی را به خاطر ضعف ذاتی متهم کرد .
می دونم که ممکن است اعتماد به نفس خودت رو از دست داده باشی. همه ما وقتی رد میشیم اعتماد به نفسمون رو از دست می دیم. تو علم مدیریت به این میگن (Social Proof) چون پذیرش دیگران رو یه جور تائید توانایی خودمون ترجمه می کنیم. اما یادت باشه هرچقدر اعتماد به نفست رو خودت بیشتر بسازی نیازت به تائید دیگران کمتر میشه اگرچه هیچ وقت از بین نمی ره. پس منتظر باش تو به همراهی قویتر نیاز داری اما وقتی خودت قویتر شدی.
در خصوص ارثی بودن هم، چیزی که من تحقیق کردم به این صورت است:
بیماری ام اس ارثی نیست اما نقش ژنتیک در اون تائید شده.
1% از عموم مردم ممکن است به این بیماری مبتلا شوند اما احتمال ابتلای اعضای درجه یکم فرد مبتلا شده به این بیماری بیشتر و در حدود 1-3 % است. در دوقلو های یکسان 30% و در دو قلو های غیر یکسان 4% است.
از لحاظ علمی براي اينكه يك بيماري وراثتي تلقي بشود بايد 25% يا بيشتر برادر يا خواهران بيمار و 50 درصد يا بيشتر فرزندان او مبتلا به آن بيماري باشند. درحالي كه تحقيقات نشان ميدهند كه حداکثر 5 % افراد ام اس داراي برادر يا خواهر با همان بيماري هستند و 15 درصد داراي نسبت نزديك هستند.
البته به طور کلی تمامی بیماری ها جنبه ژنتیکی دارند و این به خاطر نقشه (کد های) ژنتیک است. اما در بیماری هایی که ژنتیک عامل اصلی و اولیه نیست، در برخی افراد عوامل محیطی سبب فعال شدن این ژن ها می شوند و در سایرین تا آخر عمر نهفته باقی می مانند. مثال بارز این امر سرطان است. به طور کلی از لحاظ آماری میزان تاثیر وراثت در ابتلای افراد به سرطان بیشتر از ام اس است.
[QUOTE='Pooya502' pid='128225' dateline='1319006055']
===========================================
سلام
اگر اجازه بدی من هم نظرم رو بدم.
از یک نظر برات ناراحت شدم، از اینکه طرفت یک آیندۀ برنامه ریزی شده را خراب کرد و از یک جهت برات خوشحالم، اونم اینکه حالا فرصت داری همراه واقعی برای خودت پیدا کنی. کیفیت رابطه را نمی دونم اما کمیتش زیاد نبوده، زیاد نبود در مقایسه با عمری که می خواستی با طرفت سپری کنی.
می دونی خیلی وقتها آدمها می ترسند. می ترسند از آینده ایی نا معلوم و تردید در خوشبختی. اما آدمها دو دسته اند، مثل روبرو شدن با تمام مسائل، برخی با ترسشان کنار می آیند و برخی نه، برخی برای پایان دادن به ترس اقدام جدید (مبارزه) می کنند و برخی از اون فرار می کنن.
حق با "علی" است، شاید اگر ما هم جای دیگران بودیم همین عکس العمل را داشتیم.ترس از نشانه های ضعف است پس نمی توان کسی را به خاطر ضعف ذاتی متهم کرد .
می دونم که ممکن است اعتماد به نفس خودت رو از دست داده باشی. همه ما وقتی رد میشیم اعتماد به نفسمون رو از دست می دیم. تو علم مدیریت به این میگن (Social Proof) چون پذیرش دیگران رو یه جور تائید توانایی خودمون ترجمه می کنیم. اما یادت باشه هرچقدر اعتماد به نفست رو خودت بیشتر بسازی نیازت به تائید دیگران کمتر میشه اگرچه هیچ وقت از بین نمی ره. پس منتظر باش تو به همراهی قویتر نیاز داری اما وقتی خودت قویتر شدی.
در خصوص ارثی بودن هم، چیزی که من تحقیق کردم به این صورت است:
بیماری ام اس ارثی نیست اما نقش ژنتیک در اون تائید شده.
1% از عموم مردم ممکن است به این بیماری مبتلا شوند اما احتمال ابتلای اعضای درجه یکم فرد مبتلا شده به این بیماری بیشتر و در حدود 1-3 % است. در دوقلو های یکسان 30% و در دو قلو های غیر یکسان 4% است.
از لحاظ علمی براي اينكه يك بيماري وراثتي تلقي بشود بايد 25% يا بيشتر برادر يا خواهران بيمار و 50 درصد يا بيشتر فرزندان او مبتلا به آن بيماري باشند. درحالي كه تحقيقات نشان ميدهند كه حداکثر 5 % افراد ام اس داراي برادر يا خواهر با همان بيماري هستند و 15 درصد داراي نسبت نزديك هستند.
البته به طور کلی تمامی بیماری ها جنبه ژنتیکی دارند و این به خاطر نقشه (کد های) ژنتیک است. اما در بیماری هایی که ژنتیک عامل اصلی و اولیه نیست، در برخی افراد عوامل محیطی سبب فعال شدن این ژن ها می شوند و در سایرین تا آخر عمر نهفته باقی می مانند. مثال بارز این امر سرطان است. به طور کلی از لحاظ آماری میزان تاثیر وراثت در ابتلای افراد به سرطان بیشتر از ام اس است.
[/QUOTE
خوب اینم ینی وقتی اعضای خانواده داشته باشن احتمال انتقال به نسل بد هم بیشتره که میشه همون ارثی دبگه بابا